فراموش کردم
رتبه کلی: 16


درباره من
رقص آنجا کن که خود را بشکنی
لاهوتیان (whoop )    
   
عنوان: ای کاش میشد چشمها را بست.
ای کاش میشد چشمها را بست.
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ: بازدید کل: 364 بازدید امروز: 348

این تصویر توسط محراب عبوسی بررسی شده است.
توضیحات:
حال که در این دنیای بزرگ به هر طرف گام بر میداری گرد است و غبار...

ای کاش میشد پرنده بود.از خاک جدا...

وقتی به هر چیز خیره میشوی تار میشود و رنگ میبازد...

ای کاش میشد چشمها را بست.

وقتی احساس میشورد و نمک بر زخم میشود...وقتی قلبها هم برای کشیدن وفا بر

دوش ترازو میشوند و میزان میگیرند...ای کاش میشد دیگر نبود.

پای در گل و سر در هوا نداشت.شاخه نبود.ریشه بود.

ای کاش میشد چشم از آسمان برداشت.به زمین خیره شد.حتی فروتر از این...

به چاله ها خیره شد.به آنجا که یک وجب از خاک هم پایین تر است.

خوابید...مثل تمام چیزهایی که بزرگ بودند و بر خاک سجده کردند.

مثل انسانیت...مثل صداقت...مثل عشق...وفا...مثل فرشته ها...
 
درج شده در تاریخ ۹۵/۰۸/۱۷ ساعت 18:16
برچسب ها:
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
تبلیغات

1
2
1 2


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
کاربران آنلاین (1)