تمام عمر دنبال تو بودم ترانه ها برای تو سرودم ولی هرگز ندانستی توافسوس که من بودم به گیتی یانبودم شعر از رودابه (دریا)...

بوی عید امد مرا باخودبه شهر کودکی برد همان شهرسراسر سادگی برد همان شهری که گویی سالها دور از ریا بود نبود رنگ ریا آنجا فقط رنگ خدا بود تمام کوچه هایش غرق شادی وترانه سراسرقصه بودوخنده های کودکانه کنارهفت سین رخت نو وتنگ بلورین نگاه مهربا...

...

خشایار الوند مرد. همین هفته قبل بود که ازمرگ ومیرجوانان با اندوه می گفتم انهم مرگ ناگهانی وشوک اور خشایار جوانی پویا وبا استعداد که مارا سالها با سریالهای شادسرحال می کرد مثل کمربندها راببندید وشبهای برره وپایتخت ناگهانی همسر وددو فرزند خردسالش راتنها گذاشت وهمینطور تمام دوستداران بی شمارش را روحش ...

تقریبا 5 سال پیش عزیزی را از دست دادم انهم ناگهانی هرکس که داغدار عزیزی شده خوب میتونه حال منو بفهمه حالا که فکرش رو می کنم می فهمم که گاهی اوقات زندگی گوشه ای از جهنم روبه ما نشون می ده دوسال اول که واقعاخودجهنم بود اما چیزی که میخوام صادقانه بگم دوستی اتفاقی من را با میانلی اشنا کرد با اینکه عاشق ...

امروز یه خبربد را دریافت کردم مرگ یه خانم جوان زیبا ومهربان اصلا مرگ با کسی شوخی نداره یه ساعت فقط تو شوک بودم. هنوزم باورم نمیشه خدا می دونه تواین یکسال چقدر جوان تودوروبرمون از دست رفتن اونکه رفته که دیگه رفته روحش شاد ولی مرگ واقعی سراغ بازمانده ها میادوقتی یه جوان از دست میره زندگی باز ...

آدما شدن مترسک بی احساس وپوشالی هیاهوشون زیاده مثل طبل توخالی باچشمای دگمه ای زل می زنن توچشمات اما غمی ندارن برای رنج و دردات...

امروز دوستم گفت فروزان مرد گفتم خدا رحمتش کنه با حیرت گفت چی؟ خدا به فریادش برسه گفتم چطور جوابداد چطور نداره با اون همه فیلمهای مبتذل وخطاهای نابخشودنی راستی که خدا به فریادش برسه گفتم خدا به فریاد همه ما برسه من قصد دفاع کردن از این مرحومه را ندارم قاضی خداست اما اگر کمی منصف باشیم ایا گناه ...

جان عالم فدای آن دو دستت باد جان شیرین نموده ای فدای حسین تشنه بر آب شد وتشنه بیرون شد دل عالم از این وفا خون شد...

فقر چیزی نداشتن است.اما آن چیز پول نیست طلا نیست غذا نیست فقر گرد وخاکی است که روی کتابهای فروش نرفته در کتابفروشی ها نشسته است فقر پوست موزی است که از پنجره اتومبیلی به خیابان پرتاب میشود....فقرشب را بی غذا سر کردن نیست....فقر روز رابی اندیشه به سر بردن است.  ...

دیروز فیلم محمد رسول الله رو دیدم وبرای اولین بار در یک سینمای شیک وبزرگ که در مجتمع کوروش قرار داشت همیشه فکر میکردم با وجود فیلم زیبایی که مصطفی عقاد از زندگی حضرت محمد ص ساخته با بازی بی نظیر آنتونی کویین وایرنه پاپاس ایا فیلم دیگری میتونه برام جذاب باشه ؟ولی واقعا وقتی فیلم رو دیدم ا...

چرا تو مملکت ما هیچ کسی نبایدمحبوب باشه؟ چرا هیچ کسی نباید موفق باشه؟ چرا هیچ کسی نباید خوش سیما وخوش بیان باشه؟ چرا تو مملکت ما هر کس موفق میشه همه میخوان به ترتیب که شده اونو تخریب کنن وبه هر شکلی که میتونن شخصیت اورا خدشه دار ووجودش رو زیر سوال ببرن جالبه هیچکس برای بهبود کار اون شخ...

باران وچتر وشنل بود وما دوتا جوی دوجفت چکمه وگل بود و ما دوتا وقتی نگاه من به تو افتاد سرنوشت تصدیق گفته های (هگل) بود وما دوتا روز قرار اول ومیز وسکوت وچای سنگینی هوای هتل بود و ما دوتا افتاد روی میز ورقهای سرنوشت فنجان و فال وبی بی ودل...

کبوتر کو؟ کبوتر پر شکسته ست شهیدم کو؟شهیدم دست بسته ست فعان زین غم امان زین داغ جانسوز از این غم جان وروح من چه خسته ست دلم خواهد گذارم سر به صحرا دل من کو؟زغم در خون نشسته ست...

بیا..بیاوبگو آشنای منی همان مونس لحظه های منی بیا ای سراپای تو پرزنور مراهم ببر تا افقهای دور مراکن از این وادی ترس دور از این جای نا ایمن وسوت وکور ببر زین زمین سراسر هراس به باغی که پر گشته از عطر یاس به جایی که ظلم زر وزور نیست دل آدمی از خدا دور نیست همانجا که دل پرز عشق خداست ریا و ...

خواب دیدم در خواب گفتگویی با خدا داشتم خدا گفت ....پس می خواهی با من گفتگو کنی؟ گفتم اگر وقت داشته با شید خدا لبخند زد......وقت من ابدی است چه سوالاتی در ذهن داریکه میخواهی از من بپرسی؟ سوال کردم چه چیز بیش از همه شما را در مورد انسان متعجب می کند؟ حدا پاسخ ...

گاهی مثل یک کتاب خودت را ورق بزن. انتهای بعضی از فکرهایت نقطه بگذارکه بدانی باید همانجا تمامشان کنی. بین بعضی از حرفهایت کاما بگذار که بدانی با کمی تامل باید ادایشان کنی پس از بعضی رفتارهایت هم علامت تعجب بگذار آخر بعضی از عادت هایت نیز علامت سوال بگذار ...

اگر ایران به جز ویران سرا نیست من این ویران سرا را دوست دارم اگر تاریخ ما افسانه رنگ است من این افسانه ها را دوست دارم نوای نای ما گر جانگداز است من این نای و نوا را دوست دارم اگر آب وهوایش دلنشین نیست من این اب وهوا را دوست دارم بشوق خا ر صحراهای خشکش من این فرسوده پا را دوست دارم من این...

((بوی عیدی بوی یاس بوی کاغذ رنگی)) بوی عشق ومهربونی و بوی یکرنگی بوی اون آغوش بی دغدغه مادر بزرگ بوی قصه خوبه بر ه وگر گ بوی هفت سین بوی اسفندبوی هرچی خوبی بوی خنده وفرار وقتی به در می کوبی بوی تربت بوی قرآن کنار طاقچه بوی اطلسی زیبای میون باغچه بوی هر چی گل خشکیده توی دفتر من ب...

روز مرگم هر که شیون کند از دور وبرم دورکنید همه را مست وخراب از می انگور کنید رد غسال مرا سیر شرابش بدهید مست مست از همه جا حال خرابش بدهید بر مزارم مگذارید بیاید واعظ جای تلقین به بالای سرم دف بزنید شاهدی رقص کنان جمله شماکف بزنید اندرون دل من یک قلم تاک زنید روی قبرم بنویسید وفادار...

بانو ی من بانوی صبر بانوی دین ای با وقار ای خوب ای بهترین هیچ رنج ودرد زشکوه تو کم نکرد شرمنده صبر تو گشت هرچه رنج ودرد بانک اسکوت زدی به دشمن دون کردیش حقیر وپست و زبون گرچه بسیار خون دل خوردی آبروی یزید وآل او بردی رنجنا مه ات به صدقلم نتوان نوشت تکرار نام تو می دهد نوید بهشت &n...

کوروش گفت خداوندا سرزمین مرا از سه چیز محافظت فرما خشکسالی جنگ ودروغ جنگ رو که تجربه کردیم دروغ هم که همه جا را گرفته فقط مونده خشکسالی که اونهم متاسفانه در راهه بیایید کمتر دروغ بگوییم حتی اگر بسیار دروغ شنیدیم شاید خداوند رحمی به ما بکند در مصرف آب این نعمت الهی صر فه...

بیاکه تمام وجودم تویی توگویی همه تار وپودم تویی بهارم تویی مهر وماهم تویی همه لحظه های سجودم تویی ترانه ندارم بجز نام تو به لبها تمام سرودم تویی ندارم بجز روی تو آرزو تمنای بود ونبودم تویی گلستان نبخشد به من رنگ وبو چرا که همه عطروعودم تویی...

نفس نفس به تو نزدیک میشم و نمیبینیچشام که ماله خودم نیست گریه هام بی ارادستتو اتاق سرد من، حرم گرمای تو هستروی ساز من هنوز رد دستای تو هستتو سکوت پاک تو، همه حرفای تو هستفکر تو حتی یه روز، نمیزاره راحتمنگرانی واسه تو شده ...

من متعهد نیستم که چیزی باشم که تو می خواهی. تو هم میتوانی انتخاب کنی که من را می خواهی یانه ولی نمیتوانی انتخاب کنی که از من چه می خواهی میتوانی دوستم داشته باشی همین گونه که هستم میتوانی از من متنفر باشی بی هیچ دلیلی ومن هم قضاوت وصدور حکم نهایی بر عهده نیروی ماورایی خداوند است....

*بیا نرم وآهسته بیا* به سراغ من دلخسته بیا بیا تا گرمی دستات ببره تلخی وسردی هر چی خاطره بیا وشبامو مهتابی کن روزامو قشنگ وآفتابی کن بیا ونگاهتو به من بدوز توی هرم اشتیاق من بسوز بیا ودمی کنار من نشین تازیادم بره هر آیین ودین بیا وببین چه زود رام میشم با همه پختگی هام چه خام میشم بیاوبب...

همیشه فقط نام تو می تواند دگر گونم کند. نام تو خون را در رگهایم به جوش میآورد. نام تو شادمانی را به قلبم هدیه میکند نام تو روحم راصفا میدهد نام تو به جسم بی تابم آرامش می بخشد فقط در زمانی که نام پاکت را بر زبان می آورم برای لحظه ای حس میکنم که خوبم .. بی کینه ام....با ای...

نگاهم کن نگاهی عاشقانه صدایم کن به نرمی چون ترانه مبادا که روی تنها م گذاری که میمیرم فقط با این بهانه...

((شنیدم که چون قوی زیبا بمیرد رود گوشه ای تا که تنها بمیرد )) زنور توقلبم همان قوی زیباست که مرگم برایش بمانند دریاست مبادا که نورت زقلبم جدا شه چوتو با منی جان وروحم فریباست همان عشق پاکت مرا روشنی داد رهایم کنی خاک نا پاک تنهاست دل ازآرزو های دنیا ت...