به سرآستین پاره ی کارگری که دیوارت را میچیندو
به تو می گوید ارباب،نخند!
به پسرکی که آدامس میفروشد وتوهرگز
نمیخری،نخند!
به پیرمردی که درپیاده رو به زحمت راه میرود وشاید
چن ثانیه معطلت کند،نخند!
به دبیری که دست وعینکش گچی ست ویقه پیراهنش
جمع شده،نخند!
به دستان پدرت...
به جارو کردن مادرت...
تاریخ درج:
۹۷/۰۸/۲۹ - ۰۴:۱۱ 34 نظر , 152
بازدید