فراموش کردم
لطفا تایپ کنید...
رتبه کلی: -


درباره من
استاد تغییر باشیم، نه قربانی تقدیر ...
تقدیم به کسی که، نه می داند و نه می خواند... - انجمن ادبی
"گفته بودم که دگر دل به نگاری ندهم  دل ویران شده ام را به نگاهی ندهم" پشت دستم را نگاه میکنم دلم به آشوب می افتد، هنوز پشت دستم درد دارد.نمیدانم این درد، درد دلم است که به پشت دستم میزند یا هنوز جای سوختنش میسوزد. به خودم قول داده بودم احساسم را در مورد اطرافیانم از درون خفه کنم.سالها به ه...
تاریخ درج: ۱/۰۷/۰۵ - ۰۸:۱۹ ( 2 نظر , 64 بازدید )
آدمها با هم فرق می کنند... - انجمن ادبی
آدمها شاید شبیه هم باشند ،،،، ولی قلب‌های متفاوتی دارند ....همه از عشق سخن می گویند ،، اما معنی آن را نمی‌دانند ...همه از دوست داشتن می گویند ،،،، اما دریچه ی قلب ها به روی عشق بسته شده است....همه دست دارند ،، ولی بعضی از آن ها بی نمک است ....همه پا دارند ،،، ولی بعضی از آن ها کم قدم است ....
تاریخ درج: ۱/۰۶/۱۶ - ۲۲:۴۲ ( 0 نظر , 46 بازدید )
شعر بیان - انجمن ادبی
گاهی آدمها از اعماق قلبشان می نویسند....یعنی تمام شعرهای عالم را درون خود گم میکند ...شعر گفتن راحت نیست ...آدمها زمانی شعر می‌گویند که قلبشان بیشتر از هر روزی می تپد ،،، و آن تپش میشود شعر بیان...
تاریخ درج: ۱/۰۶/۱۶ - ۰۸:۲۴ ( 0 نظر , 61 بازدید )
زندگی ... - انجمن ادبی
زندگی باد خزانیست که می وزد.....نه شمال آن مشخص است ،،، نه جنوب آن ...هر دو شاخه‌ی درختان را خم می کنند ....ولی شاخه ها را نمی‌شکنند ،،، و ای کاش ما از درون درختان با خبر بودیم که خم شدن آنها لبخند است یا غم......
تاریخ درج: ۱/۰۶/۱۴ - ۱۳:۲۳ ( 0 نظر , 71 بازدید )
این دنیا همان دنیایی هست که باید آزمون دهیم... - انجمن ادبی
از زمانی که چشم گشودم یقین داشتم کسی هست که همیشه هوایم را دارد ....از خدایی حرف میزنم که مخلوقش من هستم ...از خدایی حرف میزنم که ما انسانها را به زیبایی آفرید...نور محبت خود را به قلب ما تاباند...این دنیا همان دنیایی هست که باید آزمون دهیم...آزمونی که معلمش مشخص است... آری معلمش خدا است و دانش آموز...
تاریخ درج: ۱/۰۵/۱۰ - ۱۲:۰۳ ( 10 نظر , 1271 بازدید )
دوست دارم فردا به دیدنت بیایم... - انجمن ادبی
دوست دارم فردا به دیدنت بیایم...که صفای وجودم را از نزدیک حس کنی ...دوست دارم زمانی که به دیدار تو می آیم ...عطری بر پیراهن خود بزنم و خوشبوتر از همیشه شوم...فردا برای من یک روز عادی نیست ،،، روزی است که تو انتظارش را می‌کشی ،!این انتظار برای من ارزش زیادی دارد...ارزش گذاشتن به انتخاب تو ،،، یع...
تاریخ درج: ۱/۰۵/۰۵ - ۱۶:۰۷ ( 4 نظر , 76 بازدید )
زمان را نمیتوان متوقف کرد .... - انجمن ادبی
زمان را نمیتوان متوقف کرد ....ولی میتوان آن را خرید ....خرید زمان فروشنده خاصی ندارد ....خود ما فروشنده ی زمان هستیم ...ما باید بهترین استفاده را از زمان ببریم و با گذشت زمان لذت زندگی را بفهمیم.زمان سپری می‌شود تا ما کاستی لحظه را دریابیم و در زمان دیگر برطرفش کنیم...زمان مثل آب است ، اگر بمان...
تاریخ درج: ۱/۰۵/۰۵ - ۱۱:۴۴ ( 1 نظر , 70 بازدید )
گفتم سخن بگو ... - انجمن ادبی
گفتم: سخن بگو....گفت: از چه بگویم ....گفتم: از خودت بگو ....گفت: مگر من حرفی برای گفتن دارم ،،،، ....گفتم: آری همه ی آدمها حرف برای گفتن دارند ....گفت: در این دنیا کسی ما را آدم حساب نمی‌کند ....گفتم: مگر تو آدمی ؟!!!خندید و گفت ،،، دیدی تو هم من را آدم نمیبینی ....گفتم: تو برای من فرشته ای ......
تاریخ درج: ۱/۰۵/۰۵ - ۱۱:۱۶ ( 2 نظر , 60 بازدید )
چگونگی درج آگهی در سایت و قسمت تبلیغات سایت و اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی urg.ir
کاربران آنلاین (0)