دنیای جذاب انیمیشن

دنیای جذاب انیمیشن

به نقل از قافلان

کودک درون انسانها آنقدر جداب و قوی است که نوستالژی شخصیت ها و داستانهای کارتونی همیشه شیرین و دلنشین است. به تبع همین گرایش، انیمیشن مِدیوم مهم و مؤثری است و عموم کمپانی های سرگرمی از این ابزار غافل نمی شوند. هنر سینما سالهاست که زیر پتک های سنگین سیاست و اقتصاد به هر سمتی چرخیده و به هر شکلی درآمده است، دنیای زیبای انیمیشن نیز مدتهاست که اسیر این پتک است. اگر با سینما می توان ذهن و فکر و دیدگاه بزرگترها را مدیریت نمود، پس با انیمیشن هم می توان ذهن کودکان و نوجوانان را شکل داد.

تولیدات انیمیشنی هالیوود انصافاً بی نظیر و فریبنده و عالی است چنانکه حتی بزرگترها و حرفه ای های سینما نیز شیفته آن هستند. هرچند که از زمان ظهور امثال میکی ماوس، یک دنیا سیاست و القاء و فرهنگ سازی پشت تولیدات کارتونی بود اما در چند دهه اخیر فیلم های انیمیشن بسیار حرفه ای و زیرکانه و مخفیانه دنیا را در دست گرفته اند. فیلم های شگفت انگیزی که دیگر مختص کودکان نیست بلکه بزرگترها هم از تماشای چندباره آنها لذت می برند و حتی منتقدین نیز در لایه های پنهان آن دنیایی از حرف و نکته می یابند؛ سه گانه داستان اسباب بازی یک فیلم سراسر زیبا و شیرین و البته آموزنده است، پر از انسانیت و محبت و تعلّق. شِرِک سرشار است از جذابیت وحلاوت. فرار مرغی (Chicken Run)  یک فیلم خمیری بی نظیر است در باب جامعه شناسی و استعمار. ابری با احتمال بارش کوفته قلقلی (Cloudy with the chance of meatball 1,2)؛ این اسم عجیب و نامتعارف نام دو فیلم تخیلی اما سرشار از انسان شناسی و خلاقیت. فیلم ساده و صمیمی بالا (UP)  یک داستان زیبا و محترمانه است با کلی امید و عشق. هتل ترانسیلوانیا با داستانی کاملاً غیرمعمول اما دارای جذابیت های زیبا. سه گانه عصر یخبندان (Ice Age) که آنقدر جذابیت پیدا و پنهان دارد که حتی چندبار دیدنش خسته نمی کند. تیزپا (Bolt) با یک داستان ساده و تخیلی اما جذاب و احساسی. استوارت لیتل با یک داستان کودکانه اما سرشار از آموزه های انسانی و اخلاقی. و همینطور فیلم های دانشگاه هیولاها، گارفیلد، شیرشاه، ملکه برفی، اژدها سواران و دهها انیمیشن جذاب و زیبای دیگر . . . که به اندازه یک فیلم سینمایی واقعی برایشان وقت و هزینه و کار حرفه ای صرف شده که هر کدام معادل ده فیلم سینمایی ایرانی می باشد. فیلم هایی که هم سرگرمی هستند، هم جذابیت و هیجان دارند، هم آموزه ها و نکته ها دارند. گاه یک انیمیشن معمولی بسیار بیشتر از یک سریال ایرانی جذاب تر و آموزنده تر و شیرین تر است!

هالیوود ارزش و جایگاه و نفوذ انیمیشن را می داند، هالیوود می داند چگونه ذهن و روان و اندیشه کودکان را سمت و سو بدهد. همان کودکانی که فردا مسئولین یک کشور خواهند بود یا حداقلِ حداقل در آینده جزو رأی دهندگان یک کشور خواهند بود. مدیریت و هدایت ذهن و باور کودکان و نوجوانان امروز، ضامن وابستگی فکری بزرگان آینده است. اگر حمل بر اغراق نباشد، ثانیه ثانیه هر انیمیشن هالیوودی برای القاء ذهنیت و باور و عقیده ای تنظیم شده است. در هر انیمیشن بی تردید چندین فکر و تلقی در ذهن آماده و بکر تماشاگر حک می شود. هتل ترانسیلوانیا سکانس به سکانس معنویت و ایمان را نابود می کند. در عصر یخبندان باید بدانید که جهان بواسطه صاحبان قدرت زنده مانده است. در تیزپا باید باور کنید که همه چیز بازیچه رسانه است و شما چیزی را می بینید که رسانه بخواهد. در فیلم ابری با ... باید به این نتیجه برسید که پایان دنیا در دستان علم است نه خالق! در داستان اسباب بازی بی آنکه بدانید استعمار را لمس و باور می کنید. در فرار مرغی این اَبَرقهرمان آمریکایی است که نجات دهنده همه است. سوپرمن و آکومن دیگر قدیمی شده اند، بن تن به حد کافی نیرو برای آمریکا جذب کرد حالا نوبت شخصیت های دیگر است. هالیوود اهل قمار است و در قمار هرگز ریسک خطرناک نمی کند، هرگز تمام روز را با یک کارت بازی نمی کند، هرگز یک کلک را تابلو نمی کند، گاهی اجازه می دهد شما برنده شوید تا شما میز قمار را ترک نکنید. گاهی قصداً می بازد تا شما توهِّم بازی جوانمردانه بکنید. هالیوود قمارباز قهّاری است که تک تک برگها را می شناسد. هالیوود می داند ضمیر ناخودآگاه چیست و چگونه عمل می کند و چگونه باید از آن استفاده بکند. هالیوود چنان کاری می کند که شما همانگونه که او می خواهد عمل می کنید اما فکر کنید که خودتان تصمیم گرفته اید! راه رفتن، فکر کردن، دوست داشتن، دوست نداشتن، حتی رأی دادن ده سال بعد شما را هالیوود امروز طراحی می کند! این جمله ها ظاهراً اغراق و توهّم و تخیّل است اما در واقعیت این هالیوود است که می داند و باور دارد که ضمیر ناخودآگاه یعنی چه!!

جمله آخر؛ یکی از دهها دیالوگ بی نظیر فیلم فرار مرغی: خروس قهرمان خطاب به مرغها که حصار و سیم خاردار مرغداری را مانع فرار می دانند می گوید: "سیم خاردار دور مرغداری نیست، اینجاست [اشاره به کله خود] توی ذهن شما"