رفتنت آغاز ویرانی است حرفش را مزن
ابتدای یک پریشانی است حرفش را مزن
گفته بودی چشم بردارم زتو
چشم هایم بی تو بارانی است حرفش را مزن
آرزو دارم که دیگر بر نگردم پیش تو
... تاریخ درج:۹۰/۰۱/۳۱ - ۲۲:۵۱
با ادای احترام به شاعر خوش قریحه مصراعهای زیر ، که نمی شناسمش.
"کوک کن ساعتِ خویش !
اعتباری به خروسِ سحری، نیست دگر
دیر خوابیده و برخاسـتنـش دشـوار است
کوک کن ساعتِ خویش !
که مـؤذّن، شب... تاریخ درج:۹۰/۰۱/۲۹ - ۲۰:۰۴
ایراده آی تئل
" يوم گؤزلريني قادين "
ايستکدن يوغرولسان دا،
ايستکله دوغولمادين.
او قدر چوخ ايدي آرزون
آرزونداجا بوغولدون!
يوم! يوم گؤزلريني، قادين!
... تاریخ درج:۹۰/۰۱/۲۹ - ۱۸:۰۹