فراموش کردم
لطفا تایپ کنید...
رتبه کلی: 3564


درباره من
رسول ابراهمی (rasolabrahim )    

ام البنین بانوی بافضیلت

درج شده در تاریخ ۹۲/۰۲/۰۴ ساعت 00:35 بازدید کل: 201 بازدید امروز: 129
 

 

سیزدهم جمادی الثانی روز وفات بانوی مکرم ام البنین
پس از آنکه امیر المؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام به سوگ پاره تن و ریحانه رسول خدا محمد بن عبد الله صلی الله علیه و آله و سلم یعنی سرور زنان عالمیان حضرت فاطمه زهرا علیها السلام شهیده راه ولایت و امامت نشست، برادرش عقیل بن ابی طالب را که آشنا به انساب عرب بود، فرا خواند و از او خواست برایش همسری از تبار دلاوران بر گزیند تا پسر دلیری برای مولا به ارمغان آورد که سالار شهیدان حسین بن علی علیه السلام را در کربلا یاری کند

 

******************************

سیزده جمادی الثانی سالروز وفات ام البنین علیها السلام 
ام البنین مادر عباس بن علی علیه السلام بود. نام اصلی اش فاطمه و دختر «حزام بن خالد بن ربیعة بن عامر» بود.
روایت شده است که حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام به برادرش، عقیل، که از حسب و نسب اعراب آگاهی داشت، گفت:« برای من همسری را انتخاب کن که فرزندانی شجاع و دلیر بزاید.»
عقیل ام البنین را انتخاب کرد و به امام علی علیه السلام گفت:« با این بانو که از قبیله بنی کلاب است ازدواج کن زیرا که در میان اعراب شجاع تر از پدران او سراغ ندارم.»
و امیرالمؤمنین علیه السلام او را به همسری برگزید.
فرزندان او عباس علیه السلام و عبدالله و جعفر و عثمان بودند که هر چهار تن در کربلا به شهادت رسیدند.
ایمان عمیق این بانو را از این جا روشن می‌شود که وقتی بشیر به مدینه آمد و خبر شهادت هر چهار فرزندش را به او داد، ام البنین از او سئوال کرد:« فرزندان من و هر کس زیر این آسمان آبی است، فدای حسین باد! مرا از حسین خبر بده.»


منابع : قصه کربلا، ص 544، پاورقی 1و تنقیح المقال، ج 3، ص 70، از فصل نساء.

 

چند سال پس از شهادت حضرت فاطمه (سلام الله علیها) بود، که امیرالمؤمنین (علیه السلام) از برادرش عقیل، که به اصل و نسب قبایل آگاه بود، درخواست کرد زنی را از دودمانی شجاع برای او خواستگاری کند و عقیل، فاطمه کلابیه (ام البنین) را برای آن حضرت خواستگاری کرد و ازدواج صورت گرفت.

«ام ‏البنین، فاطمه کلابیه‏»، یکی از مادران برجسته تاریخ است که زندگی او مالامال از عشق به ولایت و امامت ‏بوده و در تربیت فرزندان دلیر و شجاع و با ادب چون عباس بن ‏علی (علیه السلام) بسیار موفق بوده است. تولد و رشد او در خاندان با اصالت و شجاع، صفات و ویژگیهای فردی این بانو و صبر و بردباری در خانه امامت و تربیت فرزندانی که همگی پیرو امام خویش بوده و تا آخرین لحظات زندگی خویش دست از ولایت نکشیده ‏اند و پیام ‏رسانی و مبارزه سیاسی این بانوی کریمه (سلام الله علیها) همه و همه نشان از مجد و عظمت وی دارد.

امیرالمؤمنین (علیه السلام) از این بانوی گرامی، صاحب چهار پسر به نام های عباس، عثمان، جعفر و عبدالله شد. هر چهار برادر به امام خویش، حسین (علیه السلام) وفادار بودند. فرزند نخستشان، حضرت عباس (علیه السلام)، مولود پاک و زیبایی به نام قمر پرفروغ بنی هاشم، علمدار کربلاست که قدوم مبارکش زیبنده و چشم و چراغ خاندان اهل بیت بود و به یقین خداوند سبحان با خلقت عباس زیباترین هدیه را به بشریت عطا فرمود، هدیه ای که به بهای ناب و طلای سفید می ارزد و الحق جمال و جلال و وقار و فداکاری اش مبین همه خوبی ها و مهربانی هاست.

این بانوی بزرگوار فرزندانی تربیت کرد که فدایی ولایت و امامت‏ بودند و هر 4 تن در کربلا قربانی آرمانهای «ولی‏» و «امام‏» خویش شدند و بدین وسیله بر صحیفه تربیت ام‏ البنین (سلام الله علیها) امضای سبز مولای متقیان علی (علیه السلام) قرار گرفت.

ارادت قلبی ام البنین (سلام الله علیها) به خاندان پیامبر (صلوات الله علیه) آنقدر بود که امام حسین (علیه السلام) را از فرزندان خود بیشتر دوست می داشت؛ بطوری که وقتی به این بانوی گرامی خبر شهادت چهار فرزندش را دادند فرمود: مرا از حال حسین (علیه السلام) باخبر سازید و چون خبر شهادت امام حسین (علیه السلام) به او داده شد، فرمود رگهای قلبم گسسته شد، اولادم و هر چه زیر این آسمان کبود است، فدای امام حسین (علیه السلام).

این همسر شهید، مادر چهار شهید و طلایه‏ دار پیام ‏آوران کربلا پس از حضرت زینب (سلام الله علیها) که لحظه لحظه عمر خویش را با خدای خود معامله کرد و لحظه ‏ای خطا و انحراف در زندگی وی راه نیافت در سال 64 ه.ق دار فانی را وداع گفت و در قبرستان بقیع در کنار سبط رسول خدا (صلوات الله علیه)، امام حسن (علیه السلام)، و فاطمه بنت‏ اسد و دیگر چهره‏ های درخشان شریعت محمدی (صلوات الله علیه) به خاک سپرده شد.

اگر چه جسم او در خاک است، اما روح بلند او و صفات کریمه و عظیمه وی نام او را به بلندای آفتاب زنده نگاه داشته است و در پرتو صفات این بانوی فاضله انسانهایی تربیت‏ شده ‏اند که در تاریخ مانا و ماندگار خواهد بود.

تقدیم به ام البنین (علیها السلام)

روزی که علی بن ابیطالب با عقیل مشورت کرد و از آن پیر نسب شناس همسری خواست که (ولدتها الفحوله) فرزندانش شیر مردان روزگار باشند، هیچ کس حتی عقیل نفهمید که چرا و از چه جهت؟ اما تو را نمی دانم. تا بحال فکر نکرده بودم شاید می دانستی. پس بگذار بگوئیم نمی دانستی.
تو! فاطمه کلابیه! که به پاکدامنی شهره بودی... اما چون تو کم نبودند در آن عصر و او تو را برگزید. نمی دانم آنروز به او چگونه جواب دادی، اما آنقدر می دانم که نوعروس خانه حیدر شدی.

نامت فاطمه بود؛ اما دوست نداشتی فاطمه صدایت کند. نخستین بار که تو را فاطمه خواندند، نشستی و در غم تنهاترین بانوی آسمانی، زار گریستی و یادش را در دل زنده نگاه داشتی. خود را با آفتاب عظمت او مقایسه نمودی و گفتی: "مرا فاطمه مخوانید. فاطمه کوثر رسول است، مادر هستی است. من کنیز اویم، البته اگر این افتخار نصیبم شود."

و باز مردم دهان ناپاک مدینه سخن آغاز کردند که دیگر حسنین و زینبین روز خوشی نمی بینند! (مگر نه اینست که همین مردم آنها را یتیم کرده بودند با یاری نکردن علی و فاطمه؟؟!) اما آن روز تو با علی شرطی کردی که: مولای من! دیگر مرا فاطمه مخوانید که با هر بار بردن نام آن کوثر رسول تن کودکان را لرزان می بینم! روز اول به خدمت زینب رفتی که طفلی ساله بود و گفتی که به خدمت خانه و شما آمده ام! کدبانوی خانه شمائید خانمم! و اینگونه زندگی آغاز شد تا آنزمان که خدا به تو و علی فرزندی عطا کرد.

و باز هم شروع کردند که: دیگر تمام شد. فرزند خودش که بیاید دیگر اولاد زهرا از چشم میافتند اما...

آن روز که برخاستی کودکان و علی بر سر سفره غذا بودند. عباست را آرام در آغوش گرفتی و نزدشان رفتی و ناگهان همه دیدند بجز زمین که بر گرد سر این کودکان و پدرشان می چرخد کودک شیرخواره ای و مادرش نیز خود به تنهایی گردشی عظیم آفریده اند که عالمیان را انگشت حیرت به دهان گذاشته...

عباس من به فدایتان! آرام آرام میگفتی و میگریستی. به فدای تو حسن جان! به فدای تو زینب جان. به فدای تو ام کلثوم و ناگهان دیگر فدایش کردی... به فدایت شود حسین فاطمه. من کنیز این خانه ام و شمایان اربابان فضل و کمال! کنیززاده را چه به برابری و برادری با شما...

آری، تو کوثر رسول نبودی؛ اما درس آموخته مکتب او بودی، اما اکنون بقیع، مهمانی تازه دارد. رفتی و عاشقانه در جوار مادر علی (علیه السلام) و فرزند او امام حسن مجتبی (علیه السلام) رخ در خاک دلربای بقیع کشیدی.

غروب غم انگیز تو بانوی فاطمی سرشت را به حق باوران و شیفتگان خاندان رسول اکرم (صلوات الله علیه) تسلیت می گوییم.

***
ام البنین علیهاالسلام ؛ بانوی مردآفرین

مقدمه

سیزدهم جمادی الثانی، یادآور روزی غم انگیز است؛ روزی که در آن مادری فداکار و بانویی با عظمت از تبار دلاوران، به سوی معبود پر کشید. ام البنین، مادر پسرانِ علی علیه السلام ، بعد از عمری تلاش، شکیبایی و استقامت با اهدای چهار فرزند رشید به پیش گاه مولایش، حسین بن علی علیه السلام ، با دلی مالامال از محبت و عشق، راهی دیار دوست شد و در بقیع، آرام گاهِ خوبان، در جوار دیگر فرزند زهرا علیهاالسلام برای همیشه رحل اقامت افکند.
نام و مشخصات

نامش فاطمه و کنیه اش امُّ البنین (مادر پسران) است. پدرش حِزام، و مادرش ثمامه یا لیلاست. همسرش علی بن ابی طالب علیه السلام و فرزندانش عباس علیه السلام ، عبداللّه ، جعفر و عثمان هستند که هر چهار نفر در سرزمین کربلا و در رکاب امام حسین علیه السلام به شهادت رسیدند. آرام گاه وی در مدینه منوّره و قبرستان بقیع است.
ولادت ام البنین علیهاالسلام

در مورد تاریخ دقیق ولادت حضرت ام البنین اطلاعی در دست نیست و تاریخ نگاران سال ولادت او را ثبت نکرده اند، ولی یاد آور شده اند که تولد پسر بزرگ ایشان، حضرت ابوالفضل علیه السلام ، در سال 26 ق اتفاق افتاده است.

برخی از تاریخ نگاران زمان ولادت ایشان را در حدود پنج سال پس از هجرت تخمین می زنند.
بانویی از تبار دلاوران عرب

تاریخ گواهی می دهد که پدران و داییان حضرت ام البنین از دلیران عربِ پیش از اسلام بوده و از آن ها به هنگام نبرد، دلیرمردی های فراوانی نقل شده است که در عین شجاعت بزرگ و پیشوای قوم خود نیز بوده اند، آن چنان که حاکمان زمان در برابرشان سرتسلیم فرود می آورند. اینان همانان هستند که عقیل ـ نسب شناس بزرگ عرب و برادر علی علیه السلام ـ به امیرالمؤمنین علیه السلام گفت: «در میان عرب از پدرانش شجاع تر و قهرمان تر یافت نمی شود».
انتخاب ام البنین علیهاالسلام برای همسری علی علیه السلام

بعد از شهادت فاطمه زهرا علیهاالسلام ، علی بن ابی طالب علیه السلام برادرش عقیل را ـ که آشنا به علم نسب شناسی عرب بود ـ فرا خواند و از او خواست که برایش همسری از تبار دلاوران برگزیند تا پسر دلیری برای مولا به ارمغان آورد.

عقیل، فاطمه کلابیه را برای حضرت برگزید که قبیله و خاندانش، بنی کِلاب، در شجاعت بی مانند بودند، و حضرت علی علیه السلام نیز این انتخاب را پسندید.
خواستگاری از ام البنین علیهاالسلام

بعد از این که عقیل شجره نامه های اَعراب را بررسی و ام البنین را انتخاب کرد، حضرت علی علیه السلام ، او را نزد پدر ام البنین فرستاد. پدرخشنود از این وصلت مبارک، نزد دختر خود شتافت و موضوع را در میان گذاشت. ام البنین نیز با سربلندی و افتخار پاسخ مثبت داد و پیوندی همیشگی بین وی و مولای متقیان علی بن ابی طالب علیه السلام برقرار شد.

امام علی علیه السلام ، در همسرش عقلی سترگ، ایمانی استوار، آدابی والا و صفاتی نیکو مشاهده کرد و او را گرامی داشت و از صمیم قلب در حفظ حُرمت او کوشید.
اولین روز زندگی مشترک

روز اولی که ام البنین علیهاالسلام پا در خانه علی علیه السلام گذاشت، حسن و حسین علیهماالسلام مریض بوده و در بستر افتاده بودند. عروس تازه ابوطالب، به محض آن که وارد خانه شد، خود را به بالین آن دو عزیز عالم وجود رسانید و هم چون مادری مهربان به دلجویی و پرستاری آنان پرداخت.
وقتی غمِ زهرا، شد همدم مولا تو آمدی ای گل، در خانه گل ها
بر دربِ حریمِ، کاشانه نشستی یعنی که کنیزِ، این خانه تو هستی

تغییر نام

فاطمه کلابیه، بعد از گذشت مدتی از زندگی مشترک با علی علیه السلام ، به امیرالمؤمنین پیشنهاد کرد که به جای «فاطمه»، که اسم قبلی و اصلی وی بوده، او را ام البنین صدا زند تا فرزندان حضرت زهرا علیهاالسلام از ذکر نام اصلی او توسط پدرشان، به یاد مادر خویش، فاطمه زهرا علیهاالسلام نیفتند و در نتیجه، خاطرات گذشته، در ذهن آن ها تداعی نگردد و رنج بی مادری آن ها را آزار ندهد.
محبت بی دریغ ام البنین علیه السلام به فرزندان زهرا علیهاالسلام

ام البنین بر آن بود که، در زندگی جای خالی حضرت زهرا علیهاالسلام را برای فرزندان ایشان پر کند؛ مادری که در اوج شکوفایی پژمرده شد و آتش به جان فرزندان خردسال زد: فرزندان فاطمه زهرا علیهاالسلام در وجود این بانوی پارسا، مادر خود را می دیدند و رنج فقدانِ مادر را کمتر احساس می کردند.

ام البنین علیهاالسلام ، فرزندان دختر گرامی رسول خدا صلی الله علیه و آله را بر فرزندان خود مقدّم می داشت و بخش عمده محبت و علاقه خود را متوجه آنان می کرد و آن را فریضه ای دینی می شمرد؛ زیرا خداوند متعال در کتاب خود، همگان را به محبت آنان دستور داده است.
فرزندان ام البنین علیهاالسلام

ثمره زندگی مشترک ام البنین علیهاالسلام با حضرت علی علیه السلام ، چهار پسر بود که به دلیل داشتن همین پسران، او را ام البنین، یعنی مادر پسران می خواندند. نام فرزندان ایشان به ترتیب عبارتند از: قمربنی هاشم حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام ، عبداللّه ، جعفر و عثمان.

فرزندان ام البنین همگی در کربلا به شهادت رسیدند و نسل ایشان از طریق عُبیداللّه فرزند حضرت ابوالفضل علیه السلام ادامه یافت.
مادر چهار شهید

با شهادت چهار فرزند ام البنین علیهاالسلام در کربلا، این بانوی شکیبا، به افتخار مادر شهیدان بودن نائل آمد و درکنار همسر شهید بودن، افتخاری دیگر بر صفحه افتخاراتش افزوده شد.

وقتی خبر شهادت فرزندانش به او رسید، سرشک اشک از دیده فرو ریخت و با روحیه ای قوی در اشعاری گفت: «ای کسی که فرزند رشیدم عباس را دیدی که همانند پدرش بر دشمنان تاخت، فرزندان علی علیه السلام همه شیران بیشه شجاعتند. شنیده ام بر سر عباس عمود آهنین زدند، در حالی که دست هایش را قطع کرده بودند؛ اگر دست در بدن پسرم بود، چه کسی می توانست نزد او آید و با او بجنگد؟»
فرزندانم به فدای حسین علیه السلام

ام البنین بَشیر را دید که فرستاده امام سجاد علیه السلام بود و به مدینه آمده بود تا مردم را از ماجرای کربلا و بازگشت کاروان امام حسین علیه السلام با خبر سازد. به او فرمود: ای بشیر! از امام حسین علیه السلام چه خبر داری؟ بشیر گفت: خدا به تو صبر دهد که عباس تو کشته گردید. ام البنین فرمود: از حسین علیه السلام مرا خبر ده!

بشیر خبر شهادت بقیه فرزندان او را هم اعلام کرد، ولی ام البنین پیوسته از امام حسین علیه السلام خبر می گرفت و می گفت: فرزندان من و آن چه در زیر آسمان است، فدای حسینم باد.

چون بشیر خبر شهادت امام حسین علیه السلام را به آن حضرت داد، صیحه ای کشید و گفت: ای بشیر! رگ قلبم را پاره کردی و سپس صدا به ناله و شیون بلند کرد.

این علاقه او به امام حسین علیه السلام دلیل کمال معنویت اوست که آن همه ایثار را در راه مقام ولایت فراموش کرد و تنها از رهبرش سخن به میان آورد.
ام البنین، پاسدار خاطره عاشور

از ویژگی های بسیار مهم ام البنین، توجه به زمان و مسائل مربوط به آن است. وی پس از واقعه عاشورا، از مرثیه خوانی و نوحه سرایی استفاده کرده تا ندای مظلومیت کربلاییان را به گوش نسل های آینده برساند. ایشان هر روز به همراه پسرِ حضرت عباس علیه السلام ، عبیداللّه که همراه مادرش در کربلا حضور داشت و سند زنده ای برای بیان وقایع عاشورا بود، به بقیع می رفت و نوحه می خواند.

او با این اشعار، هم حماسه کربلا را بازگو و هم در قالب عزاداری به حکومت وقت نوعی اعتراض می کرد و مردم را که اطراف او جمع می شدند، از جنایات بنی امیه، آگاه می نمود.
سفارش به دفاع از ولایت

هنگامی که امام حسین علیه السلام آهنگ ترک مدینه و تشرف برای حج و به دنبال آن هجرت به سوی عراق کرد، ام البنین علیهاالسلام به همراهان امام حسین علیه السلام چنین سفارش می کرد: «چشم و دل مولایم امام حسین علیه السلام و فرمان بردار او باشید».
ام البنین علیهاالسلام ، واسطه فیض الهی

ام البنین، همسر علی علیه السلام و مادر سردار کربلا، نزد مسلمانان جایگاهی ویژه دارد، چون نزد خداوند از مقام و منزلتی والا برخودار است، و این مقام به واسطه تقدیم خالصانه فرزندان در راه خدا و استواری و عبودیت ایشان است. از این رو، مؤمنانِ حاجت مند و دردمند او را به درگاه حضرت باری تعالی شفیع و واسطه قرار می دهند، و غم واندوهشان را با زیارت مزار آن بانو می زدایند.
اهل بیت علیهم السلام و ام البنین علیهاالسلام

محبت بی شائبه ام البنین در حق فرزندان رسول خدا صلی الله علیه و آله و فداکاری فرزندان وی در راه سیدالشهدا، در تاریخ بی پاسخ نماند. اهل بیت علیهم السلام هم در احترام و بزرگ داشت وی کوشیدند و بسیار از او قدردانی کرده، او را سپاس گفتند.

زینب کبری علیهاالسلام پس از رسیدن به مدینه، به محضرش شتافت و شهادت فرزندانش را به او تسلیت گفت. ایشان هم چنین در مناسبت های دیگر مثل عیدها، برای ادای احترام، به محضر ام البنین علیهاالسلام مشرّف می شد.
سخن بزرگان در بیان فضایل ام البنین علیهاالسلام

عالم جلیل القدر، زین الدین عاملی، شهید ثانی درباره حضرت ام البنین علیهاالسلام می گوید: «ام البنین از بانوان با معرفت و پر فضیلت بود. نسبت به خاندان نبوت، محبت و دلبستگی خالص و شدید داشت و خود را وقف خدمت به آن ها کرده بود. خاندان نبوت نیز برای او جایگاه والایی قائل بودند و به او احترام ویژه می گذاشتند.» هم چنین علامه سید محسن امین می گوید: «ام البنین علیهاالسلام ، شاعری خوش بیان و از خانواده ای اصیل و شجاع بود.» علی محمد علی دُخَیِّل، نویسنده معاصر عرب در وصف این بانوی بزرگوار می نویسد: «عظمت این زن (ام البنین) در آن جا آشکار می شود که وقتی خبر شهادت فرزندانش را به او می دهند، به آن توجه نمی کند، بلکه از سلامت حضرت امام حسین علیه السلام می پرسد؛ گویی امام حسین علیه السلام فرزندِ اوست نه آنان».
روزهای آخر

زندگی سراسر مهر و عاطفه و مبارزه ام البنین علیهاالسلام ، رو به پایان بود. او به عنوان همسر شهید، رسالت خویش را به خوبی به پایان رسانید و فرزندانی تربیت کرد که فداییِ ولایت و امامت بودند.

او، بعد از زینب کبری علیهاالسلام دار فانی را وداع گفت، ولی تاریخ نگاران سال ارتحال او را متفاوت نگاشته اند، به طوری که عده ای آن را سال 70 ق بیان کرده اند و عده دیگری تاریخ وفات آن مادر فداکار را، سیزدهم جمادی الثانی سال 64 ق دانسته اند که نظر دوم از شهرت بیشتری برخوردار است. ام البنین را در بقیع، در جوار امام حسن مجتبی علیه السلام ، فاطمه بنت اسد علیهاالسلام و دیگر شخصیت های اسلامیِ مدفون در آن جا به خاک سپردند.
********************************
نامش فاطمه دختر حزام بن خالد عامری و مادرش ثمامه بود. در حدود سال پنجم هجری در کوفه و یا اطراف آن متولد گردید. وی در عصر خود یکی از زنان با فضیلت، پرهیزگار، عابد، با تقوا و در شعر و حدیث سرآمد دیگران بود .
پدران ام البنین در دوران قبل از اسلام جزو دلیران عرب محسوب می شدند و مورخان آنان را به دلیری در هنگام نبرد ستوده اند. چنانکه ابوالفرج اصفهانی در کتاب خود دلیری و شجاعت اجداد ام البنین را متذکر شده است .
افزون بر این، آنان علاوه بر شجاعت و قهرمانی، پیشوای قوم خود نیز بودند، چنانکه سلاطین زمان در برابر ایشان سر تسلیم فرود می آوردند . بی جهت نیست که عقیل بن ابی طالب به امیرالمؤمنین( ع) می گفت: در میان عرب از پدران ام البنین شجاع تر و قهرمان تر یافت نمی شود .

گروهی از مورخان بر آنند که علی(ع) با ام البنین بعد از شهادت حضرت زهرا(س) ازدواج نمود . دسته ای دیگر می گویند که این امر بعد از ازدواج حضرتش با امامه بوده، اما در هر حال ، مسلم است این ازدواج بعد از شهادت صدیقه کبری صورت گرفته است .
گویند عقیل بن ابی طالب که آشنا به انساب عرب بود، پیشنهاد ازدواج ام البنین را به حضرت علی (ع) داد. حضرت این انتخاب را پسندید و او را به خواستگاری نزد پدر ام البنین فرستاد. حضرت علی ( ع ) با ام البنین ازدواج کرد. ثمره این ازدواج چهار پسر به نامهای عباس( ۲۶- ۶۱ق)، عبدا... ( ۳۶-۶۱ق)، عثمان ( ۳۸-۶۱ق) و جعفر( ۴۰-۶۱ق) بود که تمامی آنها در کربلا به شهادت رسیدند و سرور همه آنان حضرت ابوالفضل العباس (ع) بود .
ام البنین چه در زمان حیات امام علی(ع) و چه بعد از شهادت ایشان برای شوهر گرانقدرش، زنی صمیمی، فداکار و با عفت بود. این بانوی فداکار وقتی کودکان خرد سال حضرت علی( ع) را دید، بلافاصله تصمیم به خدمت و پرستاری آنان گرفت و در این کار تا حد یک مادر واقعی پیش رفت وفرزندان فاطمه(س) را بر فرزندان خود مقدم داشت و بخش عمده محبت و علاقه خود را متوجه آنان کرد وهمچون مادری مهربان به دلجویی و پرستاری آنان پرداخت. با کمال خوشرویی و سخنان محبت آمیز با آنها روبرو می شد؛ به خاطر همین وفاداری و رفتار شایسته او بود که زینب به دیدار او می رفت و از او تجلیل به عمل می آورد.
چنانکه گفته اند، پس از چندی به مولا علی(ع) پیشنهاد داد به جای فاطمه که اسم قبلی و اصلی وی بوده، او را «ام البنین» صدا زند، تا حسنین (ع) از ذکر نام اصلی او توسط علی(ع) به یاد مادر خویش فاطمه زهرا (س) نیفتاده و در نتیجه خاطرات تلخ گذشته در ذهنشان تداعی نگردد و رنج بی مادری آنها را آزار ندهد. به واسطه صفات نیکوی ام البنین بود که حضرت او را گرامی می داشت و از صمیم قلب در حفظ و حرمت او کوشید.
منابع تاریخی هیچ گونه گزارشی از حضورفعال او در زمان امام حسن (ع) و امام حسین(ع) ارائه نکردند. تنها گویند ام البنین در واقعه عاشورا در مدینه بود چنان که به آنانی که عازم سفر بودند، چنین سفارش کرد: چشم و دل مولایم امام حسین (ع) و فرمانبردار او باشید؛ البته وقتی بشیر و زینب او را از ماجرای کربلا و شهادت امام حسین (ع) وفرزندانش باخبر نمودند، ام البنین همچنان از امام حسین (ع) خبرگرفت و چون بشیر خبر شهادت آن حضرت را به او داد، ام البنین گفت: «ای بشیر، بند دلم را پاره کردی!» و صدا و ناله شیون بلند کرد. می گویند بشیر گفت: خداوند به سبب مصیبت مولایمان امام حسین(ع) به شما پاداش بزرگ عنایت کند.
ام البنین گفت: فرزندان من و آنچه در زیر آسمان است، فدای حسینم باد !
به گفته علامه مامقانی، این شدت علاقه ، کاشف از علو مرتبه او در ایمان، و قوت معرفت او به مقام امامت است که شهادت چهار جوان خود را که نظیر ندارند در راه دفاع از امام زمان خویش سهل می شمارد .
به هر حال، فقدان فرزندانش او را متأثر و ناراحت کرده بود، چنانکه وقتی حضرت زینب(س) سپر خونین حضرت عباس را به عنوان یادگاری به ام البنین نشان داد، وی تا آن را دید چنان دلش سوخت که نتوانست تحمل کند و بی هوش بر زمین افتاد.
وی هر روز برای فرزندش عباس نوحه سرایی می کرد و فرزند او عبید ا... را نیز به همراه خود می آورد. مردم مدینه برای شنیدن نوحه او گرد می آمدند و به سبب جانسوز بودن نوحه سرایی او همگی اشک می ریختند. باید گفت، آمدن ام البنین به بقیع نوعی انقلاب بر ضد بنی امیه و آگاهی مردم از ژرفای مصیبت بود. پس از آگاهی از جریان عاشورا و شهدای آن واقعه، ام البنین مجلس سوگواری و مصیبت در خانه اش برپا کرد. زنان بنی هاشم در آن جا گرد آمدند و برای امام حسین( ع) و خاندانش گریه کردند.
وفات ام البنین
بنا بر قول مشهور، این بانوی بزرگوار در ۱۳ جمادی الثانی سال ۶۴ ق وفات یافت و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد .
چنانکه اشاره شد، وی صاحب چهار پسر به نامهای عباس، عبدا... ، عثمان و جعفربود. در این میان، نوادگان عباس که اکثر آنان درعربستان، عراق، مصر، اردن، ایران و ترکمنستان پراکنده می باشند، در علم و ادب، شعر و حدیث سرآمد عصر خویش بودند؛ از جمله ابویعلی حمزه بن قاسم بن علی بن حمزه بن حسن بن عبیدا... بن عباس از محدثان مورد اعتماد شیعه و صاحب کتاب «التوحید»، «الزیاره» و «المناسک» می باشد که مزار او در حله معروف است و مردم آنجا را زیارت می کنند .
******************************
در رثای ام البنین علیهاالسلام دربقیع
این جا مزار فاطمه ، ام البنین است***یا مادری غم دیده مدفون زمین است
این جا نهاده سر به خاک غربت و غم***مظلومه ای کز مرگ گل هایش غمین است
در دامنش پرورده سرداری چو عباس***آری چنین زن، مادری شیرآفرین است
شد جان او آزرده از رنج زمانه***بر سینه اش چون لاله داغی آتشین است
*********************************************
السلام ای گوهر دریای عشق***السلام ای لاله صحرای عشق
السلام ای مظهر صبر و وفا***السلام ای زوجه شیر خدا
***
کسی که غم به دلش کرده آشیانه منم***شرار درد به جانش کشد زبانه، منم
کسی که مادر خوش بخت روزگاران است***ولیک تیر بلا را بود نشانه، منم
کسی که همسریِ با علی بُود فخرش***ولیک غم زده بر هستی اش زبانه، منم
کسی که سیده ام البنین بود نامش***ولیک مانده از این نام بی نشانه منم
شدم غریب پس از عون و جعفر و عباس***کسی که بار غریبی کشد به شانه منم
کسی که چار پسر بوده حاصل عمرش***که از شهادتشان خورده تازیانه منم
غریب دشتِ بلا را، دریغ مادر نیست***کسی که گریه بر او کرده مادرانه، منم
ای مرثیه خوانِ ماتم تاسوعا***ای مادر چهار کشته ی عاشورا
می گفت که ای وای ، نیامد سقا***هر جا که تو را زینب کبری می دید
کیست او یار امیرالمومنین***مادر شیران نر، ام البنین
دامنش گلخانه گلهای یاس***مادر عباس خود حیدر شناس
* * * * * * * *
ای بانی اشک و روضه های سقا***ای فاطمه ی دوّم بیت مولا
از دامن تو روح ادب را آموخت***آن تشنه ی بی دست کنار دریا
* * * * * * * *
ای مادر چهار کشته ی عاشورا***ای مرثیه خوانِ ماتم تاسوعا
هر جا که تو را زینب کبری می دید***می گفت که ای وای ، نیامد سقا
* * * * * * * *
قـدر تـو گـوی شرف از ناس برد***ارث ادب را ز تــو عبــاس بــرد
جز تو کـه بـر شیـرخدا شیـر زاد؟ ***جز تو کـه بـر شیـر علی شیر داد
* * * * * * * *
منم که سایه نشین و جود مولایم***کنیز خانه غم ؛ خاک پای زهرایم
منم که خانـــه به دوش غــم علی هستم***منم که همقدم محنت ولی هستم 
منم که شاهد زخم شکسته ابرویم***انیس گریه به یاس شکسته پهلویم
منم که در همه جا در تب حسن بودم***منم که شاهد خون لب حسن بودم
منم که جلوه حق را به عین می دیدم***خدای را به جمال حسین می دیددم
منم که بوده دلم صبح و شام با زینب***منم میان همه ؛ هم کلام با زینب
منم که سوگ گلستان و باغبان دارم***به سینه زخم غم کربلائیان دارم
منم که ظهر عطش را نمی برم از یاد***چهار لاله بی سر ز من به خاک افتاد
منم که مادر عشق و امید و احساسم***فدای یک سر موی حسین عباسم
************
ای بــه بنیــن تــو درود همـه***فاطمـه یا فاطمـه یا فاطمـه
بــاغ گــل یــاس سـلام علیک***مـــادر عبــاس ســلام عـلیک
ای همه از خود سفرت تاحسین***اذن دخـول حــرمت یاحسین
سایـــه‌نشین حـــرم آفتــاب***غــرق شــده در کــرم آفتاب
فـــاطمه دوم حیــدر شــدی***مادر یک ماه و سه اختر شدی
طوبـی، طوبـی لک زیـن احترام***دختـر زهـرا بـه تو گوید سلام
*********************************************
مخوان جانا دگر ام البنینم‏***که من با محنت دنیا قرینم‏
مرا ام البنین گفتند، چون من‏***پسرها داشتم ز آن شاه دینم‏
جوانان هر یکی چون ماه تابان‏***بدندی از یسار و از یمینم‏
ولی امروز بی بال و پرستم‏***نه فرزندان، نه سلطان مبینم‏
مرا ام البنین هر کس که خواند***کنم یاد از بنین نازنینم‏
به خاطر آورم آن مه جبینان‏***زنم سیلی به رخسار و جبینم
به نام عبد الله و عثمان و جعفر***دگر عباس آن دُرّ ثمینم‏
*********************************************
قـدر تـو گـوی شرف از ناس برد***ارث ادب را ز تــو عبــاس بــرد
جز تو کـه بـر شیـرخدا شیـر زاد؟ ***جز تو کـه بـر شیـر علی ،شیر داد
جز تو که در کرب و بلای حسین***چـار پسـر کــرده فـدای حسین
چـار پســر دادی و زیــن افتخــار***شــد حــرم چــار امــامت مــزار
پــاسخ آن وفــا و احســاس تــو***فاطمــه شــد، مــادر عبـاس تــو
چـار پسـر داشتـی ای جـان پاک***رفـت غریبانــه تنـت زیـر خـاک
لیـک جوانــان عــرب ره سپـــر***در پـی تابـوت تــو همچـون پسر

 

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۲/۰۲/۰۴ - ۰۰:۳۵
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:



لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)