لطفا جاوا اسکریپت را فعال نمایید
بروید ای حریفان بِکشید یارِ ما را
به من آورید آخر صنمِ گریزپا را
به ترانههای شیرین به بهانههای زرین
بِکشید سویِ خانه مه خوبِ خوش لَقا را
وگراو به وعده گوید که دَمی دگر بیایم
همه وعده مَکر باشد بفریبد او شما را
دمِ سخت گرم دارد که به جادوی و افسون
بزند گِره بَرآب او و ببندد او هوا را
به مُبارکی و شادی چو نگارِ من درآید
بنشین نظاره میکن تو عجایب خدا را
چو جمال او بتابد چه بُود جمالِ خوبان
که رخِ چو آفتابش بُکشد چراغها را
برو ای دل سبک رو به یَمن به دلبرِ من
برسان سلام و خدمت تو عقیقِ بیبها را
مولوی (غزل شماره 163 دیوان شمس)
دکلمه : فریبا عنایت زاده