مردی با دوچرخه به خط مرزی میرسد.
fun443 داستان کوتاه و آموزنده کیسه شن
او دو کیسه بزرگ همراه خود دارد.
مامور مرزی میپرسد : « در کیسه ها چه داری؟». او میگوید «شن»
مامور او را از دوچرخه پیاده میکند و چون به او مشکوک بود ، یک شبانه روز او را بازداشت میکند ، ولی پس از بازرسی فراوان ، و... تاریخ درج:۹۰/۰۹/۲۵ - ۱۴:۳۷
داستان “مسافرکش”
مسافرکش بدون مسافر داشته می رفته، کنار خیابون یه مسافر مرد با قیافه ی مذهبی می بینه کنار می زنه سوارش می کنه. مسافر روی صندلی جلو می نشینه. یه دقیقه بعد مسافر از راننده تاکسی می پرسه: آقا منو می شناسی؟ راننده می گه: نه… راننده واسه یه مسافر ... تاریخ درج:۹۰/۰۹/۲۵ - ۱۴:۳۵
و حالا بقیه داستان را از زبان لیلا بشنوید
پس از پیاده شدن از ماشین از حسین خداحافظی کردم . و وارد خانه شدم . حس عجیبی داشتم . بعد از چند
سال احساس سبکی می کردم . شور و شعف وجودم را تسخیر کرده بود .
... تاریخ درج:۹۰/۰۹/۲۰ - ۱۹:۰۶