فراموش کردم
اعضای انجمن(108) ارتباط با مدیریت انجمن طریقه آپلود عکس ، فیلم وموسیقی میانالی از نگاهی متفاوت طریقه قرار دادن موسیقی و کلیپ در مطلب
جستجوی انجمن
سکانس هیجدهم ( تولد دنیز و ورود به بندر )
و من در تاریخ 1/12/1381 دنیز را بدنیا آوردم و پس از چهل روز عازم بندر شدیم و در طول زندگی ده ساله خود در بندر ... تاریخ درج:۹۲/۰۶/۰۹ - ۲۳:۰۸
یه خاطره از خودم
بچه ها یه هفته پیش که داشتم میرفتم نمایشگاه بابام تو راه به یکی از دوستام برخوردم که دوسالی میشد نمی دیدمش چون از محله ما2سال پیش رفته بودن سوارش کردم گفتم الان کجایی گفتش :دارم میرم پیش بابام تو بیمارستان گفتم خدا بد نده چی... تاریخ درج:۹۲/۰۶/۳۰ - ۱۵:۰۹
لدفن بخوانید زیباست
تمام درها برویم ... تاریخ درج:۹۲/۰۶/۲۹ - ۱۶:۰۹
سوزنبان بازنشسته می شود...
رفتم پیش یک سوزنبان پیر که همین فرد... تاریخ درج:۹۲/۰۶/۲۵ - ۲۲:۲۳
یادگاری دست خط دوستان( سری دوم)
cclliip191033937107213566263209vviiddeeoo ... تاریخ درج:۹۲/۰۶/۱۸ - ۲۰:۳۷
دلنوشته ای از حجت الاسلام بجانی، مسئول حزب الله شمال غرب کشور؛
دولتی که خودمان برای پیروزی اش شب و روز را بر خانوده هایمان حرام کردیم با ما این کارها را کرد. و بنام مبارزه با بت پرستی ، بت های دیگری را بنا کرده و بیل بنّا را بغل دست بت بزرگ گذاشتند و گفتند که این بت ، آن بت ها را ساخته است.... تاریخ درج:۹۲/۰۶/۱۵ - ۲۳:۴۴
پس از سالها...
مدیر مدرسه ام زنگ زد. یادم رفت بپرسم شما همانی که یک و نیم دهه پیش ترکه ای بدستت بود و در چشم هایت عطوفتی خونین؟! گفت اول مهر بیایم به مدرسه کودکی ام. مدرسه "شهید باهنر". ذوق کردم. انقدر که این هیجان عجیب سالها بود مرا دچار نکرده بود اینجور. داشتم فکر می کردم... تاریخ درج:۹۲/۰۶/۱۴ - ۰۰:۵۷
حاجی فیروز
دو سال پیش بود, سرباز بودم وافسر راهنمایی و رانندگی, در خیابان شریعتی تهران یک ساعتی با حاجی فیروزها همراه شدم...دیدم از اصول نانوشته لوطی های قدیم سر در می آوردند...یکجاهایی با هم کتک کاری شان شد...بنازم به بازویت که نیامدی گفتمان کنیم...روی ریتم ها و آهنگ های قدیمی سوار بودند...گاهی به بعضی ها ... تاریخ درج:۹۲/۰۶/۱۱ - ۲۳:۰۶
سایت و اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی urg.ir چگونگی درج آگهی در سایت و قسمت تبلیغات
کاربران آنلاین (0)