حس خوب..
امروز که نشسته بودیم تو پارک... بستیه قیفیمون داشت تموم میشد وما ناراحت از این که داره بستنیمون تموم میشه...یه لحظه انگار خدا داشت فکرمونو میخوند ....دلمون هوایی شد من سرمو بردم به طرف آسمون یه تیکه ابر سیاهو کوچیک درست بالا سر ما سه تامون و... تاریخ درج:۹۱/۰۲/۲۰ - ۱۸:۰۷
|