فراموش کردم
رتبه کلی: 240


درباره من
خدایا...
دهانم را بو کن!
...ببین...
بوی سیب نمیدهد!
من دیگر حوایی ندارم که برایم سیب بچیند!
میدانی آدم بدون ِحوایش چقدر تنها میشود؟
میدانی محکوم بودن چقدر سخت است؟
وقتی که گناهی نکرده باشی و حتی سیبی را نبوییده باشی...؟
میدانی حوای بعضی از آدم هایت میگذارند و میروند؟
میدانی که میروند و جلوی چشم آدم، حوای دیگری میشوند؟
نمیدانی......
تو که هیچ وقت حوا نداشته ای!
ولی اگر میدانی و باور کرده ای خستگی ام را
این آدم را ببر پیش خودت...!
خسته ام از زندگی....
...دهانم را بو کن...
...ببین...
بوی سیب نمیدهد...
خسته ام خدایا....
حتی از............
غروب دریا (bagher )    

ای صبور! ای پرستار

درج شده در تاریخ ۹۵/۰۶/۲۸ ساعت 00:03 بازدید کل: 294 بازدید امروز: 292
 

بیشترین عشق جهان را به سوی تو می‌آورم
از معبر فریادها و حماسه ها
چراکه هیچ چیز در کنارمن
از تو عظیم تر نبوده است
که قلبت چون پروانه‌ای
ظریف و کوچک و عاشق است
ای معشوقی که سرشار از زنانگی هستی
و به جنسیت خود غره‌ای
به خاطر عشقت!
ای صبور! ای پرستار!
ای مومن!
پیروزی تو میوه‌ی حقیقت توست
رگبارها و برفها را
توفان و آفتاب
آتش بیز را
به تحمل صبرشکستی
باش تا میوه غرورت برسد
ای زنی که صبحانه خورشید در پیراهن توست،
پیروزی عشق نصیب تو باد
!

عاشقم بر عشق

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۵/۰۶/۲۸ - ۰۰:۰۴
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)