ما به آبشار می گوییم، شارشاری
ما به شقایق عربی می گوییم، قیزلار گولو
ما به مار کبرا می گوییم، آتاایلان
ما به کنگره فرانسوی می گوییم، قورولتای
ما به اولتیماتم فرانسوی می گوییم، قارا قورخو
ما به قانون عربی می گوییم، یاسا
در ضمن موضوع عربی به ترکی می شود قونو
ترکی گفت:
یورولمایاسیز. چوخ ده یرلی ایشدیر بو ایشیز.
آنجاق بیر نئچه سؤال یاراندی منده: 1. قدیم تورکجه دن منظوروز نه دیر؟ بیلدییینیز کیمی تورکولوژیدا الف: اسکی تورکجه (اورخون داش یازیلاری) و بعضی نظرلره گؤره ( آلتون یاروق و قوتادغو بیلیگ) ب: اورتا تورکجه: دیوان لغات الترک، قوتادغو بیلیغ و ...
سونرا چاغاتی تورکجهسی، سونرا اوغوز تورکجهسینین آذربایجان و عوثمانلی بؤلومو اونلارین آریجا گلیرلر. اؤز نؤوبمده تشککور ائدیرم. (سید حیدر بیات)
ترکی گفت :
آغاسالاریان، این آتلی قارینچه را چگونه می شود ترجمه کرد؟
گفتم : آتلی فارینچه از ترکی به فارسی می شود مورچه اسبی است . گفت چرا؟ گفتم: در زبان ترکی پسوند "چه" علامت مصغر است ؛ بنابراین قارینچه وقتی در فارسی با پسوند ترکی خوانده می شود (مور+چه) مطمئناً مورچه اسبی برگردان از ترکی به فارسی باید باشد. یعنی مورچه اسبی برگردان به فارسی آت قارینچا (آتلی قارینچه) می باشد.
ترکی گفت :
پرندگان شکاری را با عقاب و شاهین عربی نمی شود ایضا کرد. گفتم چطور؟
گفتند: قارتال، قرقی، سنقر، بای سنقر، قوش (این قوش بای قوش نیست)، جیغنه نیز از همان خانواده هستند.
گفتم : شوخی می کنی؟
گفت: ما ترکها به شوخی و شوخلوق "هه نک" می گوییم و مگر تا کنون ندیدی وقتی بچه ها با هم زیادی شوخی می کنند، بزرگتر ها می گویند"هه نک - هه نک اولور ده یه نک" یعنی با شوخی شوخی دعوا نکنید.
گفتم: می توانید "قیلیفت" را به زبان همسایه ترجمه کنید؟
جواب دادند: قیلیفت دیگی است استوانه ته گشاد و ته تنگ دارد و از مس ساخته شده است.
گفتم: پس آن خدا رحمتی (نوایی) بی دلیل نمی گفت بعضی چیزها را باید با استفاده از کلمات عربی و آنهم داخل جمله می شود به همسایه فهماند. خوب قیلیفت شد نوعی دیگ. پس این قابلمه، قازان، قازان چه، و چؤین به زبان همسایه چه می شوند؟
گفتند زیاد فضولی نکن و همه را بخوان نوعی دیگ.
گفتم: فضولی نباشد، این گلن و گئدن را چگونه می شود ترجمه کرد؟
جواب دادند: خداوند به تو چشم داده و مگر نمی بینی تشریف می برد و تشریف می آورد و "تشریف برنده و تشریف آورنده".
ترکی گفت:
فقط یک سئوال دارم، این “احساس کردن” به ترکی چه می شود؟
گفتم: "دویماق". گفت: ببخشید، دویماق کردن؟ گفتم : نه احساس عربی است و با کمکی کردن و در ترکی " دویماق همان احساس کردن است و کمکی لازم نیست و کمک نیست "کؤمک" است.
ترکی گفت :
انستیتوی روابط خارجی آلمان در ماه اوت کلمه ترکی "یاکاموز" را به عنوان "زیباترین کلمه جهان در سال ۲۰۰۷" معرفی کرد. واژههای چینی"هولو" و "ولنگتو" آفریقایی دوم و سوم شدند." گفتم: ابن شد کاف بزرگ. گفت: می دانستم باور نمی کنی و این نیز لینگ صدای آلمان . گفتم : و لینگی دراین وبلاگ نیز است. تا من یک فیلتر شکن جور کنم به من بگو چرا در ترکی اسامی با "لر" و "لار" جمع می بندند؟
گفت: دستور زبان ترکی جدول دارد و کافی است، جدول را حفظ کنی. گفتم: چطور؟
گفت: ببین در زبان ترکی 9 یازاچ (حرف) صدا دار وجود دارد که عبارتند از " A Ə E İ I O Ö U Ü " و با الفبای عربی:" آ اَ ائـ ایـ ایـ اُ اؤ او او" و این حروف را به دو دسته می شود تقسیم کرد: قالین سسلی و اینچه سسلی. حروف " A - I - O - U " قالین سسلی و 5 تای دیگر اینچه سسلی هستند. و کلماتی که یکی از دو حرف آخر آنها قالین سسلی باشند با "لار" جمع بسته می شوند، مانند قیز،که جمع آن می شود : قیز لار، اوغلان جمع آن اوغلان لار، آتا جمع آن آتالار، آنا جمع آن آنالار و ...و کلماتی که یکی از دو حرف آخر آنها اینچه سسلی باشند با "لر" جمع بسته می شوند، مانند: ایش جمع آن می شود: ایشلر، شهر جمع آن شهرلر، جوجه جمع جوجه لر و ...و با توجه به 9 حرف صدا دار است که می شود گفت: بجنورد دان از بجنورد، گریواندان، شیروان دان، مشهد دن. چرا مشهد دن؟ چون یکی از دو حرف آخر اینچه سسلی است. با توجه به همان 9 حرف صدا دار است که بجنورد دا و مشهد ده در بجنورد و در مشهد می شود.
ترکی گفت :
اؤلنک به فارسی می شود، علفزار و مرتع. و گفت: ما می رفتیم به اؤلنگ و یئملی جمع می کردم و در کنار آرخ (جوب) که همان جویه باشد نشسته و می خوردیم.
گفتم: یئملی به فارسی چه می شود؟ گفت: نمی دانم و شاید آقای سالاریان و یا ....بدانند.
گفتم: یئملی یک نوع سبزی خوردنی خودروست ازتیره تره باگلهای بنفش
گفت: دیدی برخی می خواستند کلمه "اؤلنک" را بنام خود جعل کنند؟ گفتم: این کلمه "اؤلنک" حرف (اؤ Ö) دارد و در ایران فقط ترکها می توانند " اؤلنک" بگویند و با "اولنک نمی شود، "اؤلنک" را جعل کرد.
ترکی گفت :
دیدم بنایی به شاگردش می گفت: "آت" و شاگرد به بنا می گفت: "تاشلا" و فرق بین "آت" با "تاشلا" چیست؟
گفتم: بنا بالای دیوار بود؟ گفت هه (بلی).
گفتم :در ترکی، انداخین از بالا به پایین تاشلاماق و از پایین به بالا آتماق می شود .
ترکی گفت:
در دانشگاه فردوسی مشهد، یک دانشجوی تهرانی با اشاره به زانوی شلوار دانشجوی فاروجی گفت: زانوی شلوارت پاره شده.
دانشجوی فاروجی نگاهی به زانوی شلوارش کرد و گفت:
بلی میرود که پاره شود. دانشجوی تهرانی با خنده گفت:
عینک و دانشجوی فاروجی جواب داد:
عینک لازم نیست و ما در ترکی کلمه "سؤزولمک Sözülmək"داریم سؤزولمک پاره شدن نیست و می رود که پاره شود و وقتی لباس از جای دوخته شده پاره می شود از کلمه "سؤکولمک Sökülmək" استفاده میکنم و میگویم "سؤکولیب" و پاره شده در ترکی می شود یئرتیلیب و جیریلیب. اما: آتا سؤزو (ضرب المثل): "اییپ سؤزولن یئردن اوزولیر" در ضمن عینک به ترکی می شود "گوزلوک Gözlük" و آینه می شود "گوزگوGözgü".
ترکی گفت :
دیرلی یولداش. گؤزل یازیلاریزا گؤره ساغ اؤلوب ساغ قالاسیز
آذربایجان = آذ (آس) + ار + بای+ جان (گان یا قان یا غان)
آس قومی یؤیووک تورکین بیر تباریندان دیر ( تبار = تاپار (پیدایش)) آسیا کلمه سی ده بو بؤیووک تبارین آدین دان آلینیب دیر
ار = شخص معناسینده دیر نجه کی آوار قومی سوار قومی ........
بای = بی = حاکم معناسینده کی هامیلار اؤنی بینیی لر (پسندیده اند = انتخاب کرده اند)
جان = همان قان آردیمی دیر کی یر معناسین بیر زادا ایفاده ائدر ( پسوند مکان ساز)
ترکی گفت :
گورگو کولته (Kürkü kültə) در فرهنگ لغت همسایه ما کلمه "Kürk" وجود ندارد و اصلا همسایه ما نمی تواند این کلمه تکرار کند و بیهوده تلاش می کند، ان را جعل نماید. روزنامه خراسان: مرکز اصلي توليد کلاه کرکي در استان، شهرستان هاي گرمه و جاجرم است ولي در بجنورد هم عده کمي اين نوع کلاه را مي بافند.
ترکی گفت :
ترکهای خراسان یکی از زیر گروه های ملت بزرگ ترک هستند و زبان مادری ما تورکو و یا تورکچه نام دارد. ما زبان هایی بنام "ترکی فاروجی"، "ترکی دره گزی"، "ترکی بجنوردی"، "ترکی شیروانی" و ترکی خراسان شمالی و... نداریم و گفتن، ترکی با لهجه چاغاتایی (جغتایی) و یا ترکی با لهجه بجنوردی ایراد ندارد.
اضافه کرد: قوزئی خوراسان، بیزم آنا یوردوموزدو و تورکو بیزیم آنا دیلیمز.آنا دیلیمیزی اؤرگنمک و اؤرگتمک هر خوراسان تورکونون اولوسال (ملی) گؤره وی دیر (وطیفه سیدیر). ترکهای خراسان باید الفبا، زبان ادبی و نوشتاری مشترک داشته باشند و همه با هم برای الفبا، زبان ادبی و نوشتاری مشترک تلاش کنیم. یاشاسین خوراسان تورکلری.
ترکی گفت :
ما ترکان همیشه یک طرف دنیا بودیم و یواش-یواش داریم باز به جایگاه واقعی خود می رسیم. اشغال مناطق تورک نشین آسیای میانه و قفقاز توسط روسیه و چین، شکست تورکیه در جنگ جهانی اول، حذف نمودن سلسله قاجار توسط انگلیس و روسیه و روی کار آوردن پهلوی ها توسط آنها، ممنوعیت زبان تورکی توسط پهلوی ها در ایران، تغییرات الفبا از عربی به لاتین در تورکیه و آذربایجان،تغییر الفبا در آذربایجان از لاتین به کریل و ... ضرباتی به زبان تورکی وارد کرد و برای نمونه اَ در تورکیه از یواش یواش فراموش شد و Sən در تورکیه به Sen تبدیل گردید و ...
در جمهورهای تورک نشین شوروی سابق، تورکها حق نداشتند فرهنگ تورکی به تورکی بنویسند و فرهنگ لغت باید با الفبای کریل و به تورکی - روسی و یا روسی تورکی نوشته می شد و کمیته سانسور روسها با انواع و اقسام بهانه ها کلمات اصیل تورکی را از فرهنگ های لغت حذف می کرد. با همه اینها امروز نیز در زبان تورکی کلماتی وجود دارد که انسان را به تعجب وا می دارد و برای مثال "قارا قورخوم(اولتیماتم)"،"قورولتای (کنگره) " "یاسا (قانون)"، "آنا یاسا (قانون اساسی)" و ...
ترکی گفت :
باور نکنید، دروغ است.
رئيس سازمان بازرگانی خراسان شمالی : "با فرا رسيدن روزملی صادرات، برای اولين بار بافندگان خراسان شمالی موفق به صادرات فرش دستباف به نام اين استان شدند." باور نکنید، دروغ است ...
از دوران پلانی ها تبلیغ صنایع دستی مردم ایران در خارج، تحت عنوان "صنایع دستی فارس" آغاز شد و امروز نیز صنایع دستی مردم ایران بنام "صنایع دستی فارس" صادر می شود و قالی و گلیم که در ایران بیشتر در مناطق ترک نشین بافته می شود را در اروپا و آمریکا بنام "صنایع دستی فارس" می شناسند. برای نمونه "Persisch Teppich(فرش فارسی)" را در گوگل جستجو کنید و خواهید دید که نژاد پرستان فارس صنایع دستی مردم ایران را در خارج فقط بنام "فارس" تبلیغ می کنند.
ترکی گفت :............
......ادامه دارد..........