قدرت رسانه (12) رضا عباسی اقدم
مردم می دانند
کارل گوستاو یونگ، روانکاو شهیر آلمانی، زمانی به آمریکا سفر کرده بود. روزی از حاشیه شهری می گذشت و مشاهده کرد چند بچه در کنار ریل قطار بازی می کنند و هیچ حفاظ و حصار و دیوار و حتی علامت هشداردهنده ای کنار ریل قطار وجود ندارد. این بی توجهی عجیب ذهن او را مشغول ساخت و قضیه را پیگیر شد تا رسید به مسئول مربوطه که چنین جوابی به او داد:" این ریل قطار است و همه می دانند که قطار با سرعت از این مسیر عبور می کند، پس دیگر نیازی به حصار و تابلوی هشدار دهنده نیست!" یونگ بعدها در کتابش نوشت:" آنها [یعنی آمریکایی ها] تمام برنامه های خود را بر این اساس می چینند که مردم می فهمند، اما ما [یعنی آلمانی ها] بر این اساس برنامه ریزی می کنیم که مردم نمی فهمند!"
این حکایت، داستان یونگ و روانکاوی نیست. مختص آمریکا و آلمان نیست. این روایتی است برای همه کشورها و همه مردم و همه زمانها. روایتی است برای ایران، برای میانه. این داستانی درمورد قطار و خطر نیست. داستانی است برای تمام برنامه ها و اقداماتی که از سطح کلان ملی گرفته تا یک شهر کوچک و حتی یک جمع فامیلی و دوستانه انجام می شود. نمونه اش همین بحث انتخابات و تبلیغات انتخاباتی. برخلاف برخی کشورهای مدعی و ظاهرساز، سالهاست در کشور ما انتخابات برگزار می شود که ارزشمند است و افتخارآمیز. اما اینکه در تبلیغات انتخاباتی چه مسائل و مطالبی مطرح می شود، حکایت قطار و فهم مردم است. عموم کاندیداها در ابتدای تبلیغات خود، آگاهانه یا ناآگاهانه یک باور و ذهنیت و تفکر را اساس کار خود قرار می دهند و تمام برنامه ها و تبلیغات و سخنرانی ها و پاسخ های خود را براساس آن تنظیم و مرتب می کنند. هرچند در زبان و گفتار و ظاهر همه فقط برای خدمت آمده اند اما تفکر باطنی و ذهنیت کلی و هدف واقعی وتصمیمات بعدی افراد بر پایه یک اصل اساسی و زیربنایی است: مردم می فهمند یا مردم نمی فهمند! . . .
(aghdam13@yahoo.com)