فرهاد و هوشنگ هر دو بیمار یک آسایشگاه روانى بودند. یکروز همینطور که در کنار استخر قدم مى زدند فرهاد ناگهان خود را به قسمت عمیق استخر انداخت و به زیر آب فرو رفت. هوشنگ فوراً به داخل استخر پرید و خود را در کف استخر به فرهاد رساند و او را از آب بیرون کشید. وقتى دکتر آسایشگاه از این اقدام ق...
تاریخ درج: ۹۱/۰۴/۰۶ - ۰۰:۲۱ ( 0 نظر , 548 بازدید )

خنده داردو تا آفریقایی با یه نفر سومی وسط بیایون بودن در همین حال و هوا بودن که یدفعه آفریقایی یه چراغ جادو پیدا می کنه. بعد غوله می یاد بیرون و به آفرقایی میگه یه آرزو کن.     آفریقایی میگه: منو سفید کن. تا اینو میگه سومی میزنه زیر خنده آفریقایی میگه: چیه برای چی م...
تاریخ درج: ۹۱/۰۴/۰۶ - ۰۰:۱۲ ( 1 نظر , 514 بازدید )

دهنوی: با پیراهن استقلال به من نان هم نمی‌دهند!/ خودشان هم می‌دانند که سهل‌انگاری کردند خبرآنلاین: دهنوی در شرایطی راهی تراكتور شد كه استقلالی ها روی جذب او حساب باز كرده بودند. این بازیكن اما از رفتار مسوولان استقلال ناراحت شد و به دلیل عدم دریافت بخشی از مبلغ قراردادش در نهایت تص...
تاریخ درج: ۹۱/۰۴/۰۵ - ۱۳:۲۲ ( 0 نظر , 447 بازدید )

عشق نافرجام حسین پسری بود اعتقادی ، پاک ودارای عواطفی سراسر انسان دوستانه و البته با ذهنیتی مذهبی که به درد جامعه امروزی نمی خورد خانواده اش با وضعیت مالی نامناسب و مشکلاتی بسیار زیاد وساکن محله های پایین شهر تهران که تنها سرگرمی او هواداری از استقلال و رفتن به سر تمرینات آن تیم و تماشای فوتبال بو...
تاریخ درج: ۹۱/۰۳/۲۹ - ۰۰:۰۸ ( 2 نظر , 619 بازدید )

معماهای جالب و خنده دار 1,235 views تاریخ: ۱۳۹۰/۱۰/۰۱ ۱ نظر معماهای خنده دار میدونی بچه ی قورباغه و لک لک چی میشه ؟ قلک !!! _______________________ می دونین فرق بین زن ورادیو چیه؟ اره ه...
تاریخ درج: ۹۱/۰۳/۲۷ - ۲۲:۴۹ ( 1 نظر , 408 بازدید )

  حمام رفتن بهلول روزی بهلول به حمام رفت ولی خدمه حمام به او بی اعتنایی نمودند و آن قسم که دلخواه بهلول بود او را کیسه ننمودند. با این حال وقت خروج از حمام بهلول ده دینار که همراه داشت را به استاد حمام داد و کارگران چون این بذل و بخشش را دیدند همگی پشیمان شدند که چرا نسب...
تاریخ درج: ۹۱/۰۳/۱۹ - ۱۷:۳۲ ( 14 نظر , 691 بازدید )

    داستان کوتاه : خولی و خر نامرد نوشته شده توسط:ستاره هاشمی نظرات( 1) پنجشنبه 31 فروردین 1391-03:07 ب.ظ     خولی و خر نامرد روزی خولی از راهی می گذشت. درختی پیدا کرد و زیر سایه آن کمی خوابید. ناغ...
تاریخ درج: ۹۱/۰۳/۱۹ - ۱۷:۳۱ ( 0 نظر , 619 بازدید )

    + نوشته شده توسط محمود توغدری در سه شنبه 8 فروردین1391 و ساعت 22:47 | 3 نظر آث رامیان   آث رامیان برای مشاهده فیلم کورس آث رامیان اینجا کلیک کنید. ...
تاریخ درج: ۹۱/۰۳/۱۰ - ۱۸:۵۱ ( 2 نظر , 746 بازدید )

قطاری كه به مقصد خدا می رفت لختی در ایستگاه دنیا توقف كرد. و پیامبر رو به جهان كرد و گفت : مقصد ما خداست. كیست كه با ما سفر كند؟كیست كه رنج و عشق را توآمان بخواهد ؟ كیست كه باور كند دنیا ایستگاهی است تنها برای گذشتن ؟ قرنها گذشت اما از بی شمار ادمیان جز اندكی بر ان قطار سوار نشدند. از...
تاریخ درج: ۹۱/۰۳/۱۰ - ۱۸:۴۸ ( 1 نظر , 471 بازدید )

مردی چهار پسر داشت. آنها را به ترتیب به سراغ درخت گلابی ای فرستاد که در فاصله ای دور از خانه شان روییده بود پسراول در زمستان، دومی در بهار، سومی در تابستان و پسر چهارم در پاییز به کنار درخت رفتند سپس پدر همه را فراخواند و از آنها خواست که بر اساس آنچه دیده بودنددرخت را توصیف کنند پسر اول گف...
تاریخ درج: ۹۱/۰۳/۱۰ - ۱۸:۴۸ ( 2 نظر , 494 بازدید )