فراموش کردم
اعضای انجمن(224) مقررات انجمنهای صفحه اصلی ارتباط با مدیر انجمن
جستجوی انجمن
تلخ ... (Soltane-Dard )    

بمب خنده فک و فامیله !

منبع : www.shoreshi-h.blogfa.com
درج شده در تاریخ ۹۲/۰۳/۲۱ ساعت 12:54 بازدید کل: 1006 بازدید امروز: 112
 

مامانم رفته مسافرت

خونمون از فرط شلوغی و کصافط مثه خرابه های هیروشیما بعد از انفجاره بمبه !

بابام : کاش یکی میومد خونه رو حسابی تمیز میکرد بیست تومن میزاشتم کف دستش !

من : پول بده من تمیز می کنم !

بابام : لازم نکرده ، تو پول بده خودم تمیز می کنم !

.
.

به مامانم میگم موهام میریزه ، میگه کمتر برو اینترنت !!!

خواستم بگم اگه دردی ، مرضی ، سرطانی چیزی دارین بگین از مامانم بپرسم دلیلش چیه …

.
.

به مامانم میگم : مامان جورابای من رو تخت بود چیکارشون کردی ؟

میگه : چه بدونم حتما گذاشتی تو فیسبوکت !!!

.
.

دختر عمه م برگشته به مامانش میگه ، مامان چرا بلوتوثت روشنه ؟

عمه م با اعتماد به نفس کامل میگه خب اگه روشن نباشه که اس ام اس نمیاد …

کل فک و فامیل تا نیم ساعت داشتن مثل ذرات معلق بال بال میزدن !

.
.

مامانم داشت آشپزی میکرد رفتم ناخونک بزنم

با یه خشم عجیبی گفت این روغنو میریزم رو صورتتا !!!

یعنی ۱۹سال جلبک پرورش داده بود اینجوری رفتار نمی کرد باهاش …

.
.

به مامانم میگم میز مبل برای گل گذاشتن روش نیست

واسه اینه که پامو بزاریم روش حالشو ببریم !

میگه پس اون جارویی هم که تو خونس برای تمیز کردن نیس برای خوردن تو صورتته …

.
.

یکی از فامیلامونو بعد سالها تو مهمونی دیدم ، بهم گفت : چیکار میکنی ؟

گفتم کار کیف زنونه

گفت با موتور کیف میزنی یا پیاده ؟؟؟

.
.

دختر داییم ۴سالشه اومده میگه : باست نقاشی تشیدم !

من : عزیزم بده ببینم !

دختر داییم : منو دوش دالی ؟

من : معلومه جیگر !

دختر داییم : خیل خب ! این تویی اینم منم ، اینام بچه هامونن !

من ۴سالم بود با شب اِدراری دست و پنجه نرم میکردم !

.
.

به بابام میگم خوب ماهی ۴۰ هزار تومن یارانه ی منو میخوری به روی خودتم نمیاریااااا

برگشته میگه حاضرم ماهی ۴۰۰ تومن بدم ریختتو نبینم !!!

فک کنم منو توی زنبیل از روی آب رودخونه برداشتن …

.
.

دعوت مودبانه ی بابام از من برای صرف شام :

تَن لَشتو از پشت کامپیوتر جمع کن بیار پای سفره پهن کن !!!

محبت همینجوری دارم میپاچه رو در و دیوار …

.
.

به بابام میگم دلم گرفته ؛ میگه چاه باز کن تو کابینته !

ینی محبت تو خونواده ی ما موج میزنه …

.
.

عاقا ما یه دایی داریم وقتی باهاش اسم فامیل بازی میکنیم

اگه مثلا اسمو نوشته باشه شیوا فامیلو مینویسه شیوایی

اگه حیوونو بنویسه شیر اشیا رو مینویسه شیر پلاستیکی !

یه بارم حیوون با "ک" رو نوشته بود کک حالا دیگه خودتون کک پلاستیکی رو تصور کنین دیگه !

.
.

بابا بزرگم هشتاد سالشه همیشه اصرار میکنه

که بزارید من از خونه تنهایی برم بیرون مگه زندانی گرفتید ؟

میخوام برم نون و روزنامه و اینا بگیرم …

یه روز بعد از کلی اصرار گفتیم باشه برو ولی مواظب باش !

رفته نونوایی محل به همه ی اونایی که تو صف بودن گفته عجب روزگاری شده

پنج تا دختر دارم پنج تا پسر اونوقت تو این سن و سال من پیرمرد باید بیام تو صف وایسم

نون اونارم من بگیرم …

تا یه مدت هرکس منو تو محل میدید نصیحتم می کرد !!!

.
.

پیراهن تازمو با کلی ذوق و شوق به بابام نشون دادم

میگه مبارکه عین رو بالشیای خدا بیامرز مادربزرگمه !

.
.

برادرزادم اومده خونمون مهمونی بهش میگم میگو گرفتم سرخ کنم بخوریم

اگه باز سیر نشدی یه پیتزایی خوب میشناسم می برمت اونجا …

برگشته میگه عمو خیلی گدایی ! چرا برام فلافل نمی گیری ؟

.

.

صب از خونه زدم بیرون ، دیدم گوشیم نیست !

از یه بنده خدایی گوشی گرفتم زنگ زدم خونه پرسیدم گوشی من خونه ست ؟

گفتن حالا میگردیم خبر میدیم !

یهو دیدم گوشیم داره از اعماق کیفم زنگ میخوره

پیداش کردم دیدم از خونه زنگ میزنن …

میگم : بله ؟ میگن : الو سلام ؛ میگماااا گوشیت تو خونه نیستااا ؛ بگرد پیداش کن !!!

.
.

بابام یه مرغ مینا خریده نره ، بهش میگه : مرغ سینا …

.
.

چند روز پیش دلم درد میکرد به مامانم گفتم دلم درد میکنه میخوام برم دکتر !

مامان بزرگم که اونجا بود گفت : نمیخواد بری دکتر ! نوشابه بخور !

ما قدیما وقتی بز و گوسفندامون معدشون بهم میریخت بهشون نوشابه می دادیم !!!

.
.

دخترخالم ۵ سالشه اومده گوشیشو گذاشته رو تاقچه برگشته میگه :

مامان یه وقت مسیجامو نخونیا !!!

اونوخت من تا ۱۰سالگی فک میکردم گوزنا شوهر آهوها هستن …

.
.

قبل از عمل دماغم ، داداشم بهم میگه

تا حالاش که فکر میکردیم مشکل از دماغته که شوهر گیرت نیومده

اگه بعد عملت باز شوهر نکردی میخوای چیکار کنی ؟

.
.

از امتحان برمیگردیم ، بابا مامانمون میپرسن چطور بود ؟

میگیم عالی بود قبول میشم ! میگن لاف نزن راستشو بگو !

بعدش میگیم افتضاح بود خراب کردم ؛ میگن مسخره بازی درنیار راستشو بگو !

ما باید به کدوم سازشون برقصیم ؟

.
.

بچم دو سالشه الان یه ماهه به من میگه دایی محسن !

نه دایی داره نه محسن داریم !!!

امکان داره آدم تو این سن توهم بزنه ؟

.
.

تو جاده شمال تو این سرازیری های پیچ در پیچ مامانم میگه

مگه شمال تو نقشه بالا نیست ؟ میگم چرا ؟!

میگه پس چرا ما همش سرازی میریم ؟؟؟

.
.

به داداشم میگم لامصب دسشویی میری سریع بیا بیرون مام کار داریم اون تو خب !

میگه یه وقتایی که تو دستشویی ام و یکی به شدت منتظره که بیام بیرون الکی طولش میدم

آدم احساس قدرت می کنه

انگار تو اون لحظه زندگی اونی که بیرونه توی دستاته !

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۲/۰۳/۲۱ - ۱۲:۵۶
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
2
1 2


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)