نسرین از بد زبانی و ... آدما میگه.../نسرین از عقربه های قبله نما می نویسه...

نسرین از بد زبانی و ... آدما میگه...

اگه بچه ها نخ بادبادک و خیلی باز کنن، بادبادکه خیلی میره بالا و کم کم میدون دار میشه یعنی بعدش این بچه ها هستن که باید دنبال بادبادک بدون...فعلا این و داشته باشین تا بقیه ماجرا رو بگم زبان و چشم و گوش و فکر ما هم چیزی شبیه همین بادبادکه...میگی نه؟ خب همین الان برو تو آینه  یه نگاهی به خودت بنداز...بازم صد رحمت به بادبادک بابا...حداقل اینقدر کاردرسته که میره بالا نه مثل بعضیا که زمین گیر شدن...

بگذریم عرض می کردم که اگه خیلی به اینا میدون بدین از دست ما در میرن اون وقت باید همش دنبال اینا بدوین...مگه ندیدین طرف بعد دعوا و درگیری برمی گرده میگه: نمیخواستم این حرف رو بزنم یا میگه: دست خودم نبود به همین دلیل بود که پیامبر(ص) هیچ وقت به زبان خودش میدون نمی داد کان یخزن لسانه الا عما یعنیه

زبان خودش رو زندانی کرده بود مگه اینکه کلام مفیدی بر زبان داشته باشه

چند حرف بی حساب:

1. بهت که گفتم چشم و گوش و دل و دماغ و حلق و مری و معده و کلیه و قلب و دل و روده هم همینطوره یعنی اینقدر بهش رو نده که سوارت بشه و هر کجا خواست ببرتت...بابا یه ذره حرف گوش کن دیگه اه

2. خب حالا درسته این اصطلاح دهن آسفالت کردن به مذاق بعضیا خوش نمیاد ولی آخه نگم نمیشه پس با اجازه بزرگترها این یه مورد رو ندید بدید بگیرن منظورم اینه که وقتی کسی با چشم و دل و گوش و بقیش آدما رو اذیت میکنه خب اون دنیا عذاب این آدم همین میشه دهن آسفالت شدن دیگه...البته چشم و گوش و بقیه اعضا و جوارحشم آسفالت میشن

3. خلاصه از ما گفتن بود و از تو خوندن و به به چه چه کردن... حالا هی نگو خوبه یا بده، عالی بود یا نبود  اگه حرف حسابی هست خب یه ذره مخ تعطیلت رو بکار بگیر شاید به دردت بخوره...والسلام

***************************************

نسرین از عقربه های قبله نما می نویسه...

تا حالا عقربه های قبله نما را دیدی؟ اگه دیدی که هیچ، اگرم ندیدی همین امروز برو و ببین، به جونم این عقربه ها همیشه لرزان هستن مگه زمانی که همسو با قبله باشن، حالا چی می خوام بگم؟میخوام بگم دل ما آدم ها هم همینطوره، لرزان و مضطربه؛ مگه اینکه با خدا همسو بشه و همیشه به یاد خدا باشه؛ همونطوری که پیامبر(ص) دل آرومی داشت، چون که همیشه تو یاد خدا بود و بس.

لا یقوم و لا یجلس الا بذکر

تو تمام نشست و برخاست هاش یاد خدا می کرد. البته نه اینکه همش تسبیح دستش باشه  و همش ذکر بگه ها بلکه هر جا می خواست کاری انجام بده میگفت: خدا از این کارم راضیه یا نه؟و معنی یاد خدا هم همین می تونه باشه.

چند تیکه اخلاقی نه چندان بد:

1. یه عقربه می تونه خودش و همسو با قبله کنه، یه انسانم باید به یاد خدا باشه دیگه درسته و الا به درد لای جرز درم نمیخوری...به جون خودت

 2. آدم هر چه قدرم دلش پاک باشه، یه جو معرفت باید داشته باشه که یه نمازی به این کمر صاب مردش بزنه و الا به درد همون لای جرز درم نمیخوره...

3. انسان اگه آدم باشه باید بفهمه که این سر و دست باید جلو خدا خم بشه تا خدا هم نذاره این دست و سر جلو هر کس و ناکسی کج بشه و الا...

4. فعلا بسه همین نمازتو بچسب بقیش پیش کش