دلي شکسته دارم (در مورد حمايت مهندس نايبي از آقاي هاشمي) - سيداسماعيل صدري

استاد بزرگوار ، جناب آقاي مهندس نائبي نامه بسيار زيبا و متينتان به شوراي شهر را خواندم و باز از شيوايي قلمتان لذت بردم. شکي نيست که از نويسنده کتابي مانند کتاب ارزشمند شهرستان ميانه، قلمي غير از اين را نبايد متصور بود. امّا اجازه مي خواهم از جنابعالي گلايه اي بکنم و حرف دلم را برايتان نقل کنم. اين درد دل چند ماهي است در دلم مانده و دارم دق مي کنم. آقاي نائبي! دلم را شکستيد. دل من و دل بسياري از مشتاقانتان را شکستيد. واقعاً نمي دانم چرا خيل زياد علاقمندانتان را رها کرده و از کسي حمايت کرديد که ارزش خود را براي ميانه از دست داده بود. شما به عنوان يک شهروند آزاد بوديد از هرکسي حمايت کنيد و آزادانه به هرکسي راي دهيد اما به عنوان شخصيتي که خيلي از شهروندان به شما نگاه مي کردند، حق نداشتيد اين جمعيت را متلاشي کنيد و عده‌اي را دنبال خود ببريد و عده‌اي را در بهت و تعجب نگه داريد. تک تک اين شيفتگان شما که شيفتگان قلم زيبايتان و يافته هاي ناب و نوي شما درباره ميانه بودند، اندک اندک اطراف شما جمع شده بودند و خيلي از آنها به شما اعتماد داشتند. واقعاً برايم لاينحل باقي مانده که شما با آن تشخيص دقيق، با آن پيش بيني هاي عالي و با آن نزديکي بسيار زياد با مقامات محلي، در اين مورد چرا به اندازه يک پيرزن هم تشخيص صحيح نداديد و آمديد و با تمام توان از هاشمي حمايت کرديد. جناب استاد نائبي! دوستت داريم ولي گله منديم. چرا نخبگان جامعه و اساتيد دانشگاه را دنبال خود کشاندي تا از هاشمي حمايت کنند؟ هرچند مثل هاشمي معروف نبودي ولي احترامت از او بيشتر و ريشه اي تر بود. هرکسي غير از شما بود شک نمي کردم که به ميانه خيانت مي کند. ولي ديدن آثار و زحمات شما درباره ميانه و ديدن اطرافيان شما مانند همين افرادي که سايت ميانج يا نظرسنجي يا ميانه پيکس را مي گردانند، باعث مي شد در معماي لاينحلي گير کنم و بغض گلويم را بگيرد. جناب مهندس نائبي! حرفهايتان به دلم نشست ولي که دلي شکسته دارم. دوست ندارم وارد سياست شويد. دوست ندارم قاطي اين و آن شويد. شما دوست داشتني تر از حسيني و هاشمي هستيد. باور کنيد الان هم دوستتان داريم ولي ميترسم بگويم به ميانه خيانت کرديد ولي اي کاش از افراد ديگري حتي مهندس حسيني حمايت مي کرديد.